دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

در ذهنمان چه میگذرد؟!

امروز کیف پولم رو با تمام مدارک توش دزدیدن!


یه سرقت مسلحانه هم از یه طلافروشی در رشت اتفاق افتاد!


دیروز تو تهران با سلاح سرد زور گیری کردن!


الحمدالله ارتش سوریه بازم یه سری تروریست رو با سلاح ایرانی کشت و آرامش رو به بخشی از کشور بازگردوند!


کره ی شمالی هم یه ماهواره بَر فرستاد فضا واسه تحقیقات علمی! مثل ایران خودمون! و بازم آمریکا الکی شلوغش کرد! (البته لازم به ذکره ماهواره بَرهای ما بهترتره!)


تیم ملی ایران دارای نشان بهترین فدراسیون آسیا! از پس بحرین 10 نفره هم بر نیومد و باهاش مساوی کرد ، ولی ما که امیدمون رو از دست نمیدیم! ایران قهرمانه بابااااا!!!!!


و دولت اعلام کرد به دنبال حضور 47 میلیونی امت همیشه در صحنه در انتخابات آینده است و ما همچنان به این می اندیشیم که این بار به چه کسی رای دهیم!

ما که از رای دادن به احمدی نژاد راضی هستیم! ایشالله دوره ی بعد حاج حسین شریعتمداری!


و عشق که از همه چیز شیرین تر است....

آنتی تواضع!

خوب یا بد من آدمه مغروری ام!

یا شاید متکبر!

البته خودم چیز بدی نمیدونم این رو!

اعتماد به نفس بالا اکثر اوقات کارسازه!

همیشه کاری رو کردم و میکنم که دوست دارم و خودم تشخیص میدم که درسته!

تو زندگی عقایدی دارم که خیلی محکم سرشون واستادم

و خب البته اگه همین الان تشخیص بدم اشتباهه عذرخواهی میکنم و کوتاه میام!

به همین سادگی!

دقیقآ به همین سادگی که گفتم با یه بحث منطقی و ساده از عقایدی که میگم محکم سرشون واستادم کوتاه میام!

خب با این طرز رفتار نباید مغرور بود واقعآ؟!

نباید به خودم بگم "به به" به خودم آیا؟!

اصلا اگه این دنیا چند تا آدم مثل ما داشت که وضعش این نبود!

والله به قرعان!


در کل خواستیم بگوییم اعتماد به نفس چیز خوبیست و بعضی ها همه چیز دارند جز همین یک مورد را!

الهه ی آب...

دنیای بدی شده،

به هرکس نمیشه اعتماد کرد،

اگه هم بعد از تحقیق و تفحص فراوون به این نتیجه برسی که یه نفر حداقل کلاهبردار و عوضی نیست و شاید گزینه ی خوبی باشه واسه ی دوستی، احتمال داره به این نتیجه برسی که یه آدم منفعت طلب و دنیا دوسته و هیچ سنخیتی با اخلاق و رفتار تو نداره!

به شخصه روی هیچ بنی بشری اونقدر حساب باز نمیکنم که اگه تو زرد از آب در اومد بخوره تو ذوقم!

جونم رو هم واسه رفیقم میدم ولی همیشه اون ته مَهای مغزم میگم اگه لیاقتش رو نداشتی به ت..!

معیار و ملاکم برای شناخت یه آدم علاوه بر راستی و درستی اینه که اون فرد تو زندگیش حرفی برای گفتن داشته باشه!

اینکه وقتی بهش میگی فلان کاری رو که کردی متناقض بود با حرفی که فلان موقع زدی؛

یا خیلی دقیق و صریح توضیح بده و قانعت کنه، یا بگه معذرت میخوام حق با توئه، اونجا اشتباه کردم!

بعلاوه،

همونطوری که میدونید و میبینید تو جامعه ی ما، "اکثر" خانوم های محترم یا از اینوره بوم افتادن و یا از اونور!

یا اینقدر خشک مقدس و سنتی اند که در برابر سرسختی شون میخوای سرت رو بکوبی به دیوار!

یا اینقدر باز و بی حجاب و بی حفاظ که روم به دیوار اصلا شرم میکنی نگاهشون کنی!

از اونجایی که تو خونواده ی ما پسر هم سن و سال اینجانب بسیار کمیابه از بچگی تو جمع های دخترونه بزرگ شدم! چیزی که خیلی مشهوده سطحی نگری و فقط در قید و بنده ظواهر بودنه!

یعنی جز پوسته ی هرچیز به هیچ چیز دقت نمیکنن کلا!

اما خب استثنا هم در هر مجموعه ای یافت میشه!

و در بین اینهمه آدمه سطحی نگر و ساده اندیش،

بودن افرادی که همیشه حرفی برای گفتن داشتن،

کسایی که از مصاحبت باهاشون لذت ببری و وقتت فقط به هرهر و کرکر نگذره!

کسایی که وقتی حرف میزنن دوست داشته باشی فقط گوش بشی و لذت ببری!

یقینا چنین افرادی خیلی کم پیدا میشن،

ولی خب نمیشه گفت پیدا نمیشن!

فردا تولد یکی از همین استثنا هاست!

تولد کسی که همیشه از هم صحبتی باهاش لذت بردم،

کسی که با نگاه عمیقش به مسائل مختلف دیدم رو نسبت به دختر ها تغییر داد،

تو این مدتی که میشناسمش کم دعوا نکردیم،

کم از هم شاکی نبودیم،

کم آسمون روابطمون تیره و تار نشده،

ولی همیشه یک چیز همه چیز رو تحت تاثیر خودش قرار داده و اون درک و فهم و شعور بالای این رفیق شفیقه،

درک و فهمی که باعث شده همه چیز مثل اولش بشه و کدورت ها رفع بشه...

تولدت مبارک آناهیتا

مرسی که اینقدر خوبی!

امیدوارم هر روز خوشبخت تر از دیروز باشی و لبخند مهمون همیشگی لبهات باشه...

مطمئنم که لیاقت تو بهترین هاست...


پی نوشت: همچنین امروز تولد مادر آناهیتای عزیزه!

مادری مهربان که خوشبختانه افتخار مصاحبت باهاشون نصیبم شده،

راستش خیلی برام جالبه که شما دقیقا یک روز بعد از تولدتون، یه کادوی خیلی بزرگ و خوب از خدا گرفتید،

پس دیگه از هیشکی نباید توقع کادو داشته باشین انصافآ!

فقط هی باید شیرینی بدین!

تولدتون مبارک...


پی نوشت:

به یقین به ما ثابت شده است که:

به راستی همین غذاهای نذری است که محرم و صفر و کلآ اسلام را زنده نگه داشته است!

" امام بهنام!"

ما که خوشبختیم..

1)

خوشبختی چیه؟

ما خوشبختیم؟

یا بدبختیم؟

یا خنثی؟!

من فکر میکنم خوشبختی یک نقطه نیست!

مقصد نداره!

این نیست که ما بگیم در فلان تاریخ و پس از اجرای فلان عملیات به خوشبختی میرسیم!

خوشبختی همین الانه!

همین الان که داریم تلاش میکنیم تا به اهداف کوتاه مدت و بعد بلند مدت مون برسیم یعنی داریم راه خوشبختی رو طی میکشیم! (نه ببخشید!) طی میکنیم!

یه جایی خونده بودم: "اون کسی که حال نداره آینده هم نداره!"

چقدر قشنگ و درست!

به نظر من اگه صبح که از خواب پا میشیم به کارهای امروز و اهداف فردامون فکر کنیم و واسش عرق بریزیم یعنی خوشبختیم،

خوشبختی چه چیزی جز این میتونه باشه...؟!

بعله، زندگی ئه همه مون  پُره از شکست و ناکامی و درد و رنج و سختی و غم و اندوه و نابرابری!

ولی من معتقدم که همه چیز

"دقیقآ همه چیز"

تمام کائنات

تحت تآثیر یک چیز اند

من

تلاش من

هدف من

به همین سادگی...

حتی ساده تر از اون چیزی که من الان گفتم!

اینجاست که سهراب میگه:

زندگی آبتنی کردن در حوضچه ی اکنون است

و

زندگی شستن یک بشقاب است و اینا!


2)

ماه محرم رو هم تسلیت عرض میکنیم خدمت دوستان عزیز!

ما که اینقدرررررر ناراحتیم، اینقدرررررر ناراحتیم، که دوست داریم چند تا شیشه از این مش روبات الکلی که میگن غم و اندوه رو از یاد آدم میبره (ما شنیدیم البته! خودمون که ندیدیم!) خریداری کنیم و بزنیم به بدنمون بلکم اندکی از این داغ جانسوزمان کاسته شود!

ولی خب حیف..

حیف که یه زمانی این شیشه های کوفتی 40 تومن بود و الان شده 120 تومن و ما هم از این پولا نداریم خرج غم و غصه هامون کنیم، مجبوریم بشینیم هی غصه بخوریم! هعی ی ی

نقطه ی عطف زندگانی..

واسه هر تصمیمی باید نشست ساعت ها بلکم روزها فکر کرد،

حالا اگه این تصمیم اونقدر مهم باشه که تمام زندگی و روزها و شب هات رو تحت تآثیر قرار بده، خب قاعدتا باید خیلی بهش فکر کرد و همه ی جوانب رو سنجید!

اینکه تو مرد عملی یا فقط حرف میزنی؟

اینکه واقعآ میخوای وارد زندگی شی، یا از یه سری مسخره بازی ها خسته شدی میخوای یه بازی جدید رو تجربه کنی؟

اینکه از خودت بپرسی حالا زوده ولش کن بابا حوصله داری؟!

اینکه جوابی واسه کسایی داری که میگن هنوز زوده و تجربه نداری؟!

اینکه تو اصلا تو خودت چی دیدی که بخوای دست به چنین جسارتی بزنی؟!

اینکه اگه میگی حس میکنی عاشقی، آیا میدونی که عشق مسولیت میاره و میدونی که حتی باید جونت رو هم بدی واسه خوشبختی طرف مقابلت و آیا آمادگی این کار رو داری؟!

از تموم سوالات و درگیری های ذهنی خودت هم که بگذری و به جواب قانع کننده ای هم که برسی و از خودت مطمئن شی، باید به این فکر کنی که آیا از وضع مملکت آگاهی؟ اقتصاد رو نمیبینی؟! گرونی و تورم رو نمیبینی؟! یارو 30 سالشه میگن چرا زن نمیگیری میگه با این وضع اقتصادی نمیشه! اونوقت چه انتظاری داری از کسی که به توی دانشجوی 23 ساله ی سربازی نرفته اعتماد کنه که آینده ی تضمین شده ای خواهی داشت؟! نمیخوای تو مدرسه ثبت نام کنی که کارنامه ات رو نشون بدی و زن بگیری!

منبع درآمدت چیه؟ فکرت واسه آینده چیه؟ اگه فلان برنامه جور نشد آیا برنامه ی دیگه ای داری که به بن بست نرسی؟ خونه داری؟ ماشین داری؟!

خب وقتی به هزار و یک سوال ذهنی خودم که شاید نه برای خودم، که برای هرکس دیگه ای پیش بیاد و باید جوابی براش داشته باشم مواجه میشم اولین جواب شاید "امید" باشه! اینکه زندگی ساخته میشه اگه دو نفر همراه باشن و تلاش کنن،

اینکه ساختن زندگی شاید چندان راحت و آسوده نباشه ولی

وقتی سر صبح کلام خدا رو به خودم یادآوری میکنم که میگه:

"برای فرزندان خود امکان ازدواج فراهم کنید تا در رزق و روزی شان گسترش ایجاد کنیم"

اونوقت کل روز رو با انگیزه ی بیشتری تلاش میکنم و فکر میکنم با هر حرکتی که میکنم یه قدم به هدفم نزدیک تر میشم!

به هرحال،

هدف مشخص شده،

انگیزه بالاست،

افکار منفی دور شدن

و همه چی آنگونه است که باید،

امیدوارم همه چیز همانطوری پیش برود که من میخواهم!

در غیر اینصورت

همه چیز را آنطوری پیش میبرم که خودم میخواهم!

بله!

همینجوریاست!