دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

حس خوب...

1) سلام!


2) یه خانوم محترم!: آقا یه لحظه بیا!

یه آقای محترم: بفرمایید؟!

یه خانوم محترم!: میری یه ساندیس هلو با کلوچه بخری برام با هم بخوریم؟!

یه آقای محترم: حتمأ باید هلو باشه؟!

یه خانوم محترم!: خب موزم باشه دوست دارم!

یه آقای محترم: یه عینک بزن به اون چشمات که طرفت رو ببینی به هرکس چرت و پرت نگی! 

یه خانوم محترم!: خب بخر برام بزنم!

یه آقای محترم اینجا به این نتیجه میرسه که اصلأ چرا با این دهن به دهن شده و میذاره میره...


3) ما در فاصله ی یک کیلوتریه یه خانوم راننده:

من: آخخخخخ پام!

خانوم راننده: واااای! چی شد؟! ببخشید!!!!

من: این کفشم رو تازه گرفتم پشت پام رو اذیت میکنه! بعد یه مدت خوب میشه، نگران نباشید! شما چرا میگی ببخشید؟!

خانوم راننده: مسخرههههه!!!

من: واااااااااا!!!!

بچه ها: هرررررررررررر!


4) آخه من نمیدونم این یعنی چی که من تو حال خودمم، به هیشکی کاری ندارم، سرمم به افکار خودم گرمه، دارم میرم کلاس مقاومت مصالح بشینم، اونوقت یه دختر بهم تنه بزنه بعد به دوستاش لبخند بزنه؟! هااااااااااااااااااا؟! هااااااااااااااا؟! هاااااااااااااااا؟! اونوقت نمیگه من محل سگ بهش نمیذارم دوستاش بهش میخندن؟! نه واقعأ میخوام بدونم فکر نداره این دختر؟! دهه!


5) این حس خوب رو خیلی دوست دارم...

ببین چگونه در زیر آب، زار میزنیم؟!

یادش به خیر! فکر کنم همین دیروز بود که مرغ کیلویی 4000 تومن بود و من پول به اندازه ی کافی همراهم نداشتم! آره.... همین دیروز بود!

پیش خودم گفتم:" خب حالا امروز و فردا که خیلی توفیری نداره! خیر سَرَم، فردا مرغ میگیرم! چه فرقی میکنه؟!" 

امروز رفتم بیرون دیدم قیمت مرغ شده کیلویی 4550 تومن!!!

از همینجا سلام گرمی عرض میکنم خدمت تمامی پیروان ولایت و امامت، و سال "تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی" رو بهتون تبریک میگم!

و دیگر هیچ!