دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

لطفا کمی حیوان باشید!

به آدم بودنتان که امیدی نیست لااقل

به اندازه ی یک سگ با وفا باشید

و قدر یک اسب نجیب

مانند قناری خوش سخن

و مثل یک جقد با دقت!

مانند آهو چابک

و مثل خر زحمتکش

مثل گاو مفید

و مثل شیر با ابهت

مثل مورچه عاشق کارهای گروهی

و مثل زنبور با برنامه...

چه اشکالی دارد اگر گاهی اوقات میمون وار پیشرفت کنید!

صداقت را از گرگ بیاموزید نه از دوست دختر یا دوست پسر سابقتان!

به آدم بودنتان که امیدی نیست حداقل سعی کنید ملغمه ای از حیوانات باشید...

ماورای تنفر..!

گاهی که دلم میگیرد از دنیا و آدمهایش

گاهی که بغض میکنم و آه میکشم و خسته میشوم از هر آنچه اسمش آدم است و تمام قیل و قالش...

گریه میخواهد دلم... همچون کودکی که تمام دغدغه هایش را در دامن مادرش اشک میکند و گم می شود در آرامشی بی معنی!!

دلم مادر نمیخواهد! دلم هیچکس را نمیخواهد گاهی!

دلم میخواهد خودم را محکم بفشارم و در این آغوش بی منت یک دل سیر زار بزنم!

به زمین و زمان فحش بدهم و خودم را از همه مبرا کنم!

همه را انسان هایی مزخرف در نظر بگیرم و خودم را موجودی ماورایی و متفاوت!

وااااای که چقدر از همه تان متنفرم موجود های دوپای بی ارزش دروغگوی دو روی وقیح خودبین گوه!