دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

داریم اشتباه میزنیم داداچ..!

حقیقتش اینه که ماها همه مون یه مشت خل و چل یم که یه جای کارمون به شدت میلنگه!

منتها به جای اینکه پاشیم بریم دکتر و روح و روانمون رو درمان کنیم، دنیای واقعی مون رو ول کردیم و نشستیم اینجا واسه هم قصه میگیم!
قصه ی تنهایی... قصه ی خیانت... قصه ی دروغ... قصه ی جدایی... قصه ی عشق نافرجام... قصه ی درد و مرض.. قصه ی خونواده ی بیخود... قصه ی عقده هامون...

پشت سیاهی های دنیامان، سیاهی بود...


تو یه دنیایی ساختی واسه من

که تو خوابم نمیدیدم اصن..!  :)))))))) lol  =))

*عنوان: مهدی موسوی


از ریش بلند و مضحک و احمقانه ام!

تا حالا شده نسبت به هیچکس حس خوبی نداشته باشین؟!

شده اعتمادتون رو نسبت به همه از دست بدین؟!

تا حالا اونقدر مستاصل و درمونده شدین که ندونین چیکار کنین؟!

شده به این فکر کنین که تا حالا چقدررر احمق بودین؟!


من که اصن درکتون نمیکنم! خجالت بکشید!  این فاز ها چیه برمیدارین آخه؟!  :/

در نیار ادا تنگا رو!


یه سری دخترا هم هستن که درست از لحظه ی "این رل" شدن واسه بار شونصدم از بهترین دکترای شمال شهرشون وقت عمل "پرینورافی" میگیرن و تا خود لحظه ی عمل، تو آب انار میخوابن! غافل از اینکه  این رل با اون رل هیچ فرقی نداره و عاقبت همه مون هم که خاکه......!!!

نکن کاری که بر پا سنگت آیو!

یه سری پسرام هستن که از وقتی ازدواج کردن دیگه تو هیچ مکان عمومی ای دیده نشدن!

البته این هیچ ربطی به این نداره که به احتمال ششصد درصد (!) 93 درصد دوستای همسر فعلیشون رو قبلا.... بعله!


*عنوان: باباطاهر عریان