دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

آخرین سنگر

باید قوی باشم! این چیزیه که اون از من میخواد و کلماتیه که به سختی و با بغض تحویلم میده...

میگه از همه چی خسته ست و بالاخره تصمیمش رو گرفته... ترجیح میده توی یه کشور غریب بدبخت باشه تا توی کشور خودش! کارگر افغان شون رو مثال میزنه که بدبختی توی ایران رو به بدبختی توی افغانستان ترجیح داده!

بهش میگم تو بدبخت نیستی و باید خوشحال باشی از.... و به این فکر میکنم که عجب حرف مفتی دارم تحویلش میدم! از چی باید خوشحال باشه؟ آدم با کسی که بغض داره اینجوری صحبت نمیکنه احمق! درکش کن! خودتو بذار جاش!

بهش میگم بغض نکن عزیز دلم... فدای چشمات بشم... تو باهوشی، رزومه ات قویه، زبانت عالیه، هرجای دنیا که باشی موفق میشی و پیشرفت میکنی... و با خودم میگم یعنی اون میخواد این حرفا رو بشنوه؟ که اگه بره پیشرفت میکنه؟ تو که میدونی اون همیشه از رفتن متنفر بوده! روی رفتنش مانور نده.

ببین گل من... میدونم برنامه ریزی هامون به فنا رفته، قرارهامون رو هواست، جفتمون بی قراریم و هیچی مون سرجاش نیست، از هم دوریم و چند ماهه همو ندیدیم و معلومم نیست با این اوضاع کی بتونیم همو ببینیم.... چی داری میگی خب؟ یه کم حرفای خوب بزن لعنتی! چرا داری مرثیه میخونی براش؟

ببین من دوستت دارم... عشق بین ما تنها چیزیه که نه مسدود میشه و نه از بین میره... درست میشه همه چی... آره حتما درست میشه... تا حالا بارها خوردم زمین و بلند شدم. بازم بلند میشم. اصلا بلند شدن تخصص ماست! ولی خب برای بلند شدن باید به تویی فکر کنم که لبخند روی لباشه؛ پس بغض نکن. بذار بلند شه! یعنی  بذار بلند شم! قربون خنده هات برم من...

با خودم فکر میکنم، خب دیگه چه کاری ازت برمیاد پسر؟ چی رو امتحان نکردی؟ از اینجا میریم، آره؛ میریم... فقط بذار قبلش یه بار دیگه استارت بزنم.....

نظرات 1 + ارسال نظر
میس شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1399 ساعت 09:37 ب.ظ http://mytwitterishere.blogfa.com/

هم تیمی داشتن تو آخرین سنگر خودش نعمتیه.
تنها جنگیدن ستمه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد