دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

قضاوت کنیم

قضاوت اصلا کار خوبى نیست ولى من تصمیم گرفتم امروز قضاوت کنم! البته مثل دیروز و فردا و باقى روزها!!!

راستش من با پُر کردن رحم خانومها اصلاً موافق نیستم چون چاشنىِ قرصهاى ضد باردارى گاهى درست عمل نمیکنه و مثل خمپاره ى منفجر نشده و بى خاصیت، هیچ بلایى سر بچه ى ناخواسته در نمیاد و اونوقت مادر بدبخت مجبوره بعد از نه ماه طاقت فرسا، محتویات رحم اش رو توى این جهنم تخلیه کنه!

ولى خب اگه یه روز از دست خودم در بره و قرص هم مثل اسمارتیز عمل کنه، ترجیح میدم همسرم این بچه میمونِ خردمند رو، نه توى دَرَک اسفل اسافلین که حداقل در قسمت هاى بهترى از این جهنم وامونده تخلیه کنه! این از من..!

حالا برسیم به ما!

مایى که صبح توى صف نونوایى با خنده به شاطر سلام میکنیم و از ته صف براى خودمون و دوست پشت سرمون دو تا نونِ خاشخاش میگیریم و در مسیر خونه با یه لبخند استورى میذاریم و یه صبح دل انگیز و شاد رو براى همه ى هموطنان آرزو میکنیم! (البته همه ى هموطنان به جز اونهایى که توى صف نونوایى مالیدیم درشون!)

بعد میرسیم خونه و در حین خوردن صبحونه، سر کمرنگ بودن چاى با دعوا و فحش و فضاحت از مادر یا همسرمون خداحافظى میکنیم و یه عکس خونوادگى جذاب رو هم توى اینستاگرام منتشر میکنیم و براى همه آرزوى یه زندگى با عشق میکنیم!

بعد سوار ماشینمون میشیم و اسنپ رو روشن میکنیم و با ترکیب وظایف امر به معروف و مسافرکشى و نهى از منکر، دخترِ مردم رو وسط اتوبان پیاده میکنیم تا به محل کار میرسیم و از اونجا یه استورى خدایا به امید تو میذاریم و پشت بندش تمام هشت ساعت کارى رو تا میتونیم دروغ میگیم، تا میتونیم بقیه رو پله میکنیم (البته به جز یک ساعتى که براى نهار و نماز استراحت میکنیم!) و تا میتونیم زیرآب همکارا رو میزنیم و اون وسط یه استورى هم بر علیه میثاقىِ قدر نشناس میذاریم که چطور تونست زیرآب عادل فردوسى پور رو بزنه؟!

شب هم خسته از اینهمه کثافت کارى، واسه همه آرزوى لبخند میکنیم و تا میایم کپه ى مرگمون رو بذاریم؛ نه! قبل از خوابیدن باید یه کم هم توى اینستا بچرخیم و به رامبد و ژوله و پرویز پرستویى و سلبریتى هاى نون به نرخ روزخور بد و بیراه بگیم که چرا اینقدر پلشتن و تمام این سالها فریبمون دادن!

ولى باور بفرمایید ما هم مثل همون هاییم!

فقط تعداد فالوورمون کمتره!

به قول محمدعلى جمالزاده: "خداوند اگر به کسى نعمت شارلاتانى و چاخانى و وقاحت داده باشد، در این مرز و بوم نانش تو روغن است و روى سبیل قیصر نقاره مى زند! تا این قماش اشخاص تاج سر ما هستند، رنگ رستگارى نخواهیم دید!"

نظرات 1 + ارسال نظر
تیلوتیلو شنبه 25 خرداد‌ماه سال 1398 ساعت 04:54 ب.ظ http://meslehichkass.blogsky.com

چقدر حس بدی بود... کاش اینطوری نباشیم

هستیم دیگه
کاش به جایی نمیرسه :/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد