دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

دیکتاتور


میخوام بدونم اگه قصه ی آدم و حوا راست باشه، یعنی بهای اون سیب لعنتی رو فقط ما باید پس بدیم؟!


پی نوشت: جمهوری اسلامی کار درستی کرد! رویاهای ما زخمی شده بودن و درد میکشیدن... و بیاید صادق باشیم! اصلا امیدی هم بهشون نبود!

تیر خلاص بر پیشانی تمام آرزوها زده شد. حالا میتونیم بدون امیدی واهی، با خیال راحت بدبخت باشیم.

نظرات 3 + ارسال نظر
علی دوشنبه 27 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 11:37 ب.ظ

بهنام جان زندگی همیشه جاریه، به سان رود که در نشیب سخره سر به سنگ میزند رونده باش ..

علی جان شاید زندگی شما جاری باشه ولی زندگی ما باجناقه!
ما هم که سر به سنگ نزنیم، سنگ ها رو به سر و کله مون میزنن تو این مملکت! نیازی نیست سعی کنیم به سان رود و این صحبتا باشیم...

شهریار سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 12:14 ق.ظ https://roznevis.blogsky.com/

چهل ساله روی این زخم ناامیدی داریم نمک می پاشیم

نمک نیست... عرق حمالی بی جیره مواجب تو این مملکته که از بد روزگار شور و نمکیه و دردناک تر میکنه همه چی رو...

بهامین سه‌شنبه 28 آبان‌ماه سال 1398 ساعت 08:46 ب.ظ

:/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد