دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

فلسفه ی آفرینش

پیرمردِ تنها، زیر سایه ى درختها و وسط یه رود آروم نشسته بود و از حرکت ذرات آب روى پوست تنش لذت میبرد، با خودش فکر کرد شاید اگه آب یه مقدار خنک تر بود، خستگى و بى حوصلگى این روزها از تنش خارج میشد، ولى وقتى آب خنک شد، دلش خنک نشد.

به منظره ى رو به روش نگاه کرد، سعى کرد با فوت کردن، شاخه ى درختهاى سر به فلک کشیده رو تکون بده و با ریختن برگهاشون سر خودش رو گرم کنه؛

با اینکه همیشه عاشق سر و صداى بازى و دویدن و جیغ پرنده ها بود ولى اون روز همه چى براش تکرارى شده بود،

کمین موجودات قوى تر واسه شکار ضعیف تر ها،

فرار کردن و قایم شدن موجودات کوچیکتر توى تاریکى جنگل و هر ماجراى دیگه اى، صحنه اى تکرارى بود که سالها شاهدشون بود و دیگه براش هیجانى نداشت!

به دایناسور ماده اى نگاه کرد که بالاى کوه در حال تخمگذارى بود تا نسل اش رو ادامه بده، ولى پیرمرد حوصله ى دوباره دیدن این صحنه ها رو نداشت.

چشمهاش رو بست و دوباره باز کرد،

پایین رودخونه زن و مردى رو در حال قدم زدن دید.

زن گل ها رو بو میکرد و مست میشد،

مرد با چشمهاى بسته زن رو نوازش میکرد و بین دستهاى زن غرق میشد...

بعد دوتایى کنار رودخونه دراز کشیدن و به ساختن یه سرپناه فکر کردن، به امنیت، به زندگى.

مرد پرسید یعنى کى ما دو تا رو آفریده؟

زن جواب داد هرکى بوده حتماً الان حواسش به ما هست و اگه خطایى کنیم تنبیه مون میکنه،

مرد گفت شاید اگه ازش تشکر کنیم که ما رو خلق کرده بهمون جایزه هم بده!

پیرمرد لبخند زد و با خودش فکر کرد: جالب شد، آفرین..!

نظرات 2 + ارسال نظر
تیلوتیلو دوشنبه 19 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 09:47 ق.ظ http://meslehichkass.blogsky.com

شکل هیچکدوم از نوشته هاتون نبود!!!!!!

نمیدونم این خوبه یا بد
ولی خب خواننده ی خاموش ما چطوره؟

تیلوتیلو چهارشنبه 21 آذر‌ماه سال 1397 ساعت 09:31 ق.ظ http://meslehichkass.blogsky.com

من خاموش نیستم
من سالهاست که خواننده اینجا هستم... هروقت چیزی به ذهنم برسه حتما میگم

میدونم، اونقدرها هم کم حافظه نیستم که :)
منظورم به مدتی بود که خاموش بودین :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد