دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

تو هم که هردفعه که ما رو میبینی پریودی..!

1) زندگی آبتنی کردن در حوضچه ی اکنون است!

ولی اگه عمق حوضمون زیاد باشه و شنا کردن بلد نباشیم چی؟

اگه وسط آبتنی کردن یاد آبتنی های گذشته مون بیفتیم..؟

اگه وسط دست و پا زدن به چند روز دیگه و غرق شدن فکر کنیم...؟


2) زندگی شستن یک بشقاب است!

ولی وقتی میدونی چربی ها ماه هاست که ته این بشقاب جا خوش کردن و اگه نتونی پاکشون کنی سر و کاره ماتحتت با صاحبکارته...
اونوقت دیگه زندگی همچین کار آسونی هم به نظر نمیرسه!


3) یه وقتایی باید تموم مسیر های زندگیت رو پیاده بری... سیگار ترک کرده ات رو بذاری گوشه ی لب ات و یه جوری بکشیش که با سرفه هات خون بالا بیاری....

به هیچی فکر نکنی.. به عزیز ترین هایی که سهم تو نیستن.. و به لحظات مزخرف زندگیت..... به آدمهای مزخرف زندگیت...
فقط فکر کنی به اینکه ریه هات سلول سلول دارن از بین میرن... ذره ذره داری میمیری...
و امیدوار باشی که شاید.... شااااااید غم و غصه هات هم یه روز مثل همین سلول ها بمیرن! شاید یه چیزی بیاد از آسمون و صاف بخوره وسط کله ت و یادت بره خیلی چیزا رو...
یادت بره علاقه هات رو... یادت بره عشق هات رو... یاد بره تنفراتت رو.. اونوقت از دل این آدمک نگون بخت یه آدم جدید متولد بشه! یه نفر با یه سری خواسته های جدید!! ولی چه خواسته ایه که تو این دنیا برآورده بشه؟!
آیا جز اینه که به هرچیزی که فکر میکنیم عمیقا  از ته دلمون میخوایم، با مکافات و بدبختی میرسیم  و بعد میبینیم که اصلا چنین چیزی رو نمیخواستیم؟!

(از آدمی تو این شرایط انتظار شاد بودن و درست فکر کردن میشه داشت؟!)

و به خیلی چیزها هم که خب نمیرسیم و چه بهتر... که همیشه در حسرت داشتنشون بمونیم و  اونها رو دوست داشته باشیم...

اصلا این دنیا تعبیه شده واسه ی نرسیدن!
ما آدما با هم کنار نمیایم... بس که موجودات مزخرفی هستیم! نه با هم میتونیم طاقت بیاریم و نه بی هم دووم! بعد اسمش رو هم گذاشتن خلقت متفکرانه!

اگه این تفکره که خب باید رید تو هرچی فکره!


4) باور کنید خدا هم از اولش تنها نبوده.. حتما اونم یه شوهری داشته و بعد از یه سکس جانانه ما تحفه های مزخرف رو پس انداخته و به دلیل نبود امکانات زایمان اصولی تو اون زمان ، سیستم بدنش ریخته به هم و دائم الپریود شده! اونوقت تو همون دوران مزخرف قاعدگی سر شوهرشو کرده زیر آب و همینه که الان ما یه  پروردگار واحد داریم که همیشه ی خدا هم پریوده و نشسته تو مخمون جا میندازه که بگید قل هو الله "احد"!
اصن همین که همه ی قوانین به ضرر خانوماس خودش دلیل بر مونث بودن پروردگاره! آخه کدوم زنی میتونه یه زن دیگه رو تحمل کنه که این خدای پریود و توانا بتونه؟!

آخه کیه که هم میتونه مهربون باشه هم جبار هم انتقام گیرنده و هم بخشنده؟! جز یه زن پریوده حالی به حالی؟!


عنوان: ش.ن.ل.ع

نظرات 8 + ارسال نظر
سوسن شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 01:53 ب.ظ

خخخخخخخخخخخخخخ
سلام دوست عزیز وبلاگت عالیه اگه دوست داشته باشی میتونیم لینک وبلاگ منو بزاری توی پیوند های وبلاگت تا منم بزارم توی پیوند های سایتم اینطوری وب های دوتامون بازدیدش میره بالا
اگه خواستی لینکمو به اسم (سایت گیاهان دارویی کتیرا )بزار تو وبلاگت و بهم خبر بده تا منم بزارم تو سایتم ممنون

WWW.CATIRA.IR

خخخخ؟!
پخخخخخخخخخ!

آناهیتا شنبه 14 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 02:16 ب.ظ

این پستتو دوست دارم
به هزار و یک دلیل که حوصله ندارم بنویسم
یه جاهاییش درد داره
یه جاهاییش خنده داره
اما درد و فلاکتش بیشتر به چشم میاد
به هر حال از اینکه مینویسی خوشحالم

درضمن من فکر نمیکردم امثال سوسن ها باشن دیگه!
منظورم از نظر تبادل لینک و فلانه
معلوم میشه که یه نسلی اومده رو کار که نمیدونه این تبادل لینک و اینا کهنه شده
امیدوارم نظرم پاک نشه و مدیریت محترم به دموکراسی اعتقاد داشته باشند!

کاش یه دونشو مینوشتی از اون هزار و یک دلیلت!
کجاش خنده داره آخه!؟ لبخندم نه! خنده عاخه؟!
به هرحال از خوشحالی شما هم خوشحالم بنده!
امثال سوسن ها هستن دیگه..
اگه نبودن که در موردشون شعر خونده نمیشد که سوسن خانوم.. ابرو کمون.. چشم عسلی... سوسن خانوم! پس هستن!
این داستانم واسه کسب درآمده... ایشالله به درآمدم برسن.. ما که بخیل نیستیم! والاع

عاطفه سه‌شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 10:13 ب.ظ

چقدر دلم میخواد یه نظر بلند و بالا برات بذارم..
ولی حیف که اصلا حالشو ندارم..
این کامنت رو ثبت میکنم که بدونی با اینکه پستت خیلی طولانی بود ولی خوندمش

خب مرسی لطف کردی خوندی!!!

ღدوستانهღ چهارشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 12:36 ب.ظ http://doostaneh7985.blogsky.com

الان از دست کی شاکی بودی خدا یا خانمت ؟

اگه بگم هیچکدوم اشکالی داره؟!

هیوا پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 01:21 ق.ظ http://yektayegiti.blogfa.com

سلام آقا بهنام
0_o
موفق باشین...:پوزخنده:
سال نو رو هم دوباره تبریک میگم

سلام
ممنونم
شما هم همینطور...
امیدوارم سال نویی باشه برامون...

آناهیتا به بهنام پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 01:46 ق.ظ

آقا من همچنان دوست دارم در مورد پستت بنویسم اما بازم حوصله ندارم بعد جالب اینجاست که داپلیکیت شده عاطفه هم حوصله نداره!
فش بدید حرف زشت بزنید به موسی کاظم قهر میکنم!

یه سری هم هستن که تا آخر خرداد هی عید نوروز رو تبریک میگن!
پیامم پاک بشه به بچه ی موسی کاظم قهر میکنم!

چقدر با نمکی شما
موش بخوردتون

مگهان پنج‌شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1395 ساعت 03:06 ق.ظ http://meghan.blogsky.com

خدااااا رو شکر مدتیست تو حوض حال آبتنی می کنم و یاد گذشته نمیفتم:|

اسپند دود کن واسه خودت

لیموترش شنبه 21 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 06:23 ق.ظ

چرا دم خر درازه، چرا در قندون بازه!

میپرسم بهت میگم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد