دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

حالت تهوع!

یه زمانی با دوستم در موردِ مُردن حرف میزدم و اینکه احساس میکردم از زندگی سیر شده و گویا چندان از خودکشی بدش هم نمیاد!

اون زمان فکر میکردم خودکشی کار انسان های ذلیل و بدبخته!

در واقع فکر میکردم کسی که خودش رو میکشه "آدم" نیست!

چون برای "آدم" همیشه یک راه وجود داره!



هیچوقت به اینکه به اونچه که میخوام نرسم حتی فکر هم نکردم،

و همیشه با هر بدبختی ای هم که بوده، به هرچی خواستم رسیدم و به بن بست رسیدن رو برای آدمیزاد ننگ میدونستم!

اون روز به دوستم گفتم اگه هرکدوم از اطرافیانم خودش رو بُکُشه، از مُردنش که ناراحت نمیشم هیچ، حالم هم ازش به هم میخوره و به حال خودم تآسف میخورم که با چنین کسی دوست بودم!

ولی امروز به این فکر میکنم که چی میتونه خودکشی رو توجیه کنه؟!

چه اتفاقی میتونه برای آدم بیفته که جوازی باشه برای خودکشی؟؟؟!!!

یعنی روزی هست که هیچ راهی وجود نداشته باشه؟!

یعنی روزی میرسه که زندگیه من به بن بست برسه و هیچ راه و امیدی برای ادامه وجود نداشته باشه؟!

یعنی روزی میرسه که من خریتی کنم برخلاف تموم باورهای گذشته ام؟!

این روز کِی ئه؟!

امروز؟! فردا!؟ پس فردا؟!

فقط میدونم خودکشی تهوع آوره!!! همین!

نظرات 30 + ارسال نظر
عارفه پنج‌شنبه 9 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:37 ب.ظ http://inrozha.blogsky.com/

نمیدونم چی بگم ولی من مثل تو فکر نمیکنم شاید خودکشی واسه من تهوع اور نباشه شایدم چون نشستم بهش فکر کنم این طور میگم

نمیدونم چی بگم!
همیشه ته دلم خودکشی رو به شدت تقبیح کردم!

ⓖⓞⓛⒾツ جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:34 ق.ظ http://flowerever.blogsky.com/

خودکشی رو فقط تهوع آور میبینی؟؟؟عجب!!!

شما چیز دیگه ای هم میبینی؟!

گل گیسو جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:35 ق.ظ http://gol-gisoo.blogsky.com

سلام بهنام جان
خوبی؟
چه خبرااااا؟

خیلی وقت بود منتظر بودم آپ کنی اما تو گودر بالا نمی اومدی!!!
بعد دیدم آدرس بلاگفا رو دارم تو گودر
البته یه مدت مدیدی هم خودم نبودما
خلاصه که آدرس تصحیح شد

و اما...
خود کشی...

منم تا همین چند وقت پیش نظر تورو راجع به خودکشی داشتم؛ اما حدود یکماه پیش سر کلاسم به بحث euthanasia رسیدیم با بچه ها
اتا.نازی یعنی مرگ اسان ،مرگ یا قتل کسانى که دچار مرض سخت و لاعلاجند(براى تخفیف درد انها)

یعنی یکی که مثلا سرطان داره و بعد شیمی درمانی به جایی نرسیده و بشدت درد داره و داره عذاب میکشهٰ به خواست خودش از پزشکا بخواد خیلی شیک و تر و تمیز با یه آمپول خلاصش کنن...
تا اینجا این شد اتانازی...
ممکنه خیلی ها حق بدن که آره خب چرا درد بکشه
اون که در نهایت می میره
اما عقیده ی شخصی من اینه که اتا.نازی پدیده ی "معجزه" رو نقض می کنه!

عقیده ی شاگردم که داشت این لکچر رو ارائه می داد راجع به خود کشی خیلی جالب بود بهنام...
می دونی چی گفت؟
گفت گاهی مسائل روانی از سرطان هم دردناک تر هستن...!
شخص زمانی که حس میکنه هیچ دلمشغولی نداره و به پوچی مطلق می رسه در اوج عذاب روحی به سر می بره.
و مثال زد شخصی رو که سالها تحت نظر روانپزشک ها بوده و آخرشم باز به خود کشی رسیده!

می دونی بهنام نظر این شاگردم باعث شد تو نظر خودم تجدید نظر کنم.

هنوزم نظر من اینه که شخصی که خودکشی میکنه کار بی نهایت اشتباهی میکنه
اما آستانه ی تحمل همه یکسان نیست مگه نه؟!
پس به خودم اجازه نمی دم مؤاخذه ش کنم
هر کس مسئول زندگی خودشه
این نظر منه...

ببخشید طولانی شد
تلافی مدتی که نبودم رو در آوردم

سلام گل گیسو جان
بسیاااار عالی!
ممنون از کامنت بلند بالات!
و اما بعد!
خب من تا وقتی تو موقعیت یه آدم سرطانی و در حال درد کشیدن قرار نگیرم نمیتونم بگم واقعآ چنین کاری درسته یا نه ولی الان به عنوان یه آدم، که بیرون گود نشسته، حرکتش رو نمیپسندم!
اما در مورد عذاب روحی و روانی که خودم درون گودم، به خود فرد برمیگرده!
به نظرم ما آدمیم و باید قوی باشیم، به این دنیا اومدیم تا مورد آزمایش قرار بگیریم و نباید وقتی آزمایش سخته کم بیاریم و ضعف نشون بدیم!
به نظرم به میزان غم و اندوهی که تو وجود هرکس هست قدرت تحملش هم هست! منتها این بستگی به فرد داره که آیا از این نیروی درونیش استفاده میکنه؟! آیا در درون خودش میخواد که خوب بشه؟! میخواد که همه چی رو درست کنه؟! میخواد که نشون بده اشرف مخلوقاته؟!
به نظرم خود کشی همه ی ینها رو زیر سوال میبره و به شدت تقبیحش میکنم از طرف هرکس که بخواد انجام بشه، حتی خودم!!!

دل آرام جمعه 10 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:40 ب.ظ http://delaramam.blogsky.com

تصورش برایم دور از ذهنه . میدونی منم احساس میکنم همیشه یک راهی برای نجات از اون موقعیت هست ... حالا هرچقدر سخت ... در هرحال خودکشی علاج واقعه نیست ، فقط گذر از موقعیت است به قیمت "نیست" شدن ...

خب من کاملآ باهات موافقم دل آرام،
موافقم ولی ایمان ندارم گویا!

سفیدبرفی شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:45 ق.ظ http://manoharfhayedelam.blogfa.com/

خودکشی مثل پاک کردن مسئله است به جای پیداکردن راه حل . یا میشه گفت دم ِ دستی ترین راه برای فرار از مشکلات ...
نمیتونم بگم تهوع آوره درواقع یه جورائی دلم میسوزه واسه کسی که دست به همچین کاری میزنه ،چون نمیتونه درست فکر کنه یا شاید به نوعی دچار جنون شده که این تصمیم رو گرفته... نمیدونم ...

دعامیکنم خداوند هرگز امید ِ کسی رو ناامید نکنه و توو تاریک ترین لحظات دستش رو بگیره و تنهاش نذاره .

آمیــــــــــن به دعای قشنگت..
و موافقم باهات ولی این دلسوزی یه احساس ترحم ئه که دوست داشتنی نیست!

مهاجر شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:31 ق.ظ http://1mohajer.blogsky.com

سلام
بهنام عزیز نمیدونم چرا وبلاگم رو ف ی ل ت ر کردن پاک قاطی کردم به خداا.. آدرس جدید وبلاگ رو خبر میکنم بهت فعلا وب جدید نساختم.. من موندم باید چی بنویسیم تا فیل نشیم.. لعنت به اینا


اشکال نداره حاجی!
میخوای فیلتر نشی کلآ دیگه ننویس!
ایشالله وب جدید خوش یمن باشه برات..

پرچانه شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:58 ق.ظ http://forold.blogsky.com/

خودکشی بد و زشت و جیز است
خودکشی کار آدم های طفلکی است
من خودکشی کردن را دوست ندارم
من از خوکشی می ترسم
من دلم برای آدمهای خودکشی شده میگیرد
ای کاش هیچ کس خودکشی نکند

امین شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:19 ب.ظ

آدرس جدید وبم http://vanity.mihanblog.com/

مبارکه

سایلنت یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:53 ب.ظ

به نظر منم خودکشی کار پوچیه
اما مثل کارای پوچ دیگه که هممون انجام میدیم داد زدنا.. فحش دادنا.. خودزنیا..
مهم اینه که وقتی اتفاقی ما رو احساساتی می کنه بتونیم صبر کنیم و وقتی آروم شدیم تصمیم درست رو بگیریم..

خب درسته
ولی اون کارهای پوچ چاره ای داره و این یکی نداره!

دختری از یک شهر دور یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:51 ب.ظ

اون بهنامی که من میشناسم هیچوقت به بن بست نمیرسه! من هم قبول ندارم! زندگی خیلی سخت تر از خودکشیه ما که تا اینجاش اومدیم بقیه اش رو هم میریم... هر چقدر سخت باشه...

امیدوارم همه چیز درست پیش بره...

آذرنوش یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:36 ب.ظ http://azar-noosh.blogsky.com

بستگی به آدمش داره دیگه واسه تو ممکنه تهوع آور باشه ولی ممکنه واسه یه نفر دیگه خیلی هم شیرین باشه ...شیرین تر از زندگی که داره میکنه هوم؟

واسه یه انسان ضعیف بعله...
انسان قوی یا راه میابد، یا راه میسازد...

یلدا نگار یکشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:57 ب.ظ http://yaldanegar.persianblog.ir/

سلام
منم یه زمانایی مثل تو فکر میکردم
الانم هیچ وقت نمیتونم به خودکشی فکر کنم
ولی میکنم ممکنه یه جایی تو زندگی باشه که بهش فکر کرد
امیدوارم اون یه جایی از زندگی که میشه به خودکشی فکر کرد برای هیچ کس پیش نیاد

سلااام
بعله
منم امیدوارم پیش نیاد
خدا خودش بنده های خوبش رو کمک کنه و
بنده های بدش رو جزو بنده های خوبش کنه و بعد کمکشون کنه!

aida دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:31 ق.ظ http://dali.blogsky.com/

شاید یه آدم اونقدر از زندگی سیر باشه که به خودکشی فکر کنه ! یعنی دیگه واقعا از دنیا بریده و هیچ چیزی نمی تونه امیدوارش کنه . به اینجور آدما باید کمک کرد و انگیزه داد همین !‌

بعله
انگیزه و امید چیز خوبیه کلآ!

ری را دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:33 ق.ظ http://narenjestaan.persianblog.ir

من آدمهایی رو می شناسم که هم انگیزه اش رو دارند هم شجاعتش و ولی بخاطر عزیزانشون و اینکه اونا بعد از مرگ چی می کشن این کارو نمی کنند !!!!
شاید هم می ترسن و اینم یه جور توجیه !!!!!!
من که می ترسم خداییش

همون میترسن درسته!
همون بهتر که میترسی خب!

مریم نگار دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:38 ق.ظ http://zanbil-m.persianblog.ir/

میدونی...گفتنش تا عمل کردنش..خیلی توفیر داره !!..
امید = زندگی
یاس = پایان دادن به زندگی
بااینکه من کوچکترین اعتقادی به خودکشی ندارم......اما بعضی خودکشی هارو که میشنوم...نمیتونم بسادگی در موردشون قضاوت کنم....خیلی سخته ...خیلی...

چی بگم والله؟!

سیاوش پاکسرشت دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:20 ب.ظ http://mr.pakseresht.info

اون روز میرسه که از زندگی و همه چی خسته بشی!
اما انجام دادن این کار راحت و ساده نیست!
به اونجا نمیرسی

ممنون از امید دادنت!

mohadeseh دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:06 ب.ظ http://shekofe-baran.blogsky.com

ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﮐﺴﯽ ﮎ ﺁﺯﺍﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﺎ ﺍﻣﯿﺪ ﺷﺪﻩ ﯾﺎ ﺣﺲ پوچی ﺑﻬﺶ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ، ﺩﻟﯿﻠﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﮐ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﮐﻨﻪ! ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﺴﯿﻪ ﮐ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭﯼ ﺑﻪ ﺿﺮﺭ ﺧﻮﺩﺵ ﻣﯿﺪﻭﻧﻪ ﻭ فک ﻣﯿﮑﻨﻪ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻭﺿﻌﯿﺘﺸﻮ ﺑﺪﺗﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ،ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻣﻤﮑﻨﻪ ﺁﺑﺮﻭﺵ ﺑﺮﻩ،ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺎﯾﻪ ﻫﺎ! ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻭﺍﺳﻪ ﺁﺩﻣﯽ ﮐﺴﯽ همه ﭼﯾﺶ ﺗﻤﻮﻡ ﺷﺪﺱ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﻪ ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﻣﻌﻨﺎﯾﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ!

از نظرت خوشم اومد!
موافقم باهات..

mohadese دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:11 ب.ظ

eslahie: azad==> az yafte==> ya yafte==> ya sharmande moshkel az gushie! :D

بعله بعله

علی دوشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:09 ب.ظ http://zanbooor.blogfa.com

راستش نمیشه آدم خودشو جای کسی بذاره . ولی باید از همین الآن انقدر مقاوم بود تا همچون روزی دیگه این افکار به ذهنمون نرسه .
یه راه حل نباشه حتی

درسته..

بونو سه‌شنبه 14 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:00 ب.ظ http://filmfan.blogfa.com/

مرده متحرک هستیم ماها...

شاید..!

masi پنج‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:45 ب.ظ http://www.yasyas-66.blogfa.com

سلام حتما شنیدى که میگن هر مشکلى راه حلى داره الا مرگ
اونوقت حیف نیست بخاطر مشکلاتى که قابل حل و برطرف میشه آدم اینکارو بکنه
بنظر من مشکلات و تنگناهاى زندگى هرازگاهى باید باشه تا قدر روزهاى آروم زندگى رو بیشتر بدونیم

سلام
من موافقم باهات
ای چیزا رو خودم به این و اون میگم معمولآ!
ولی..
تو یعضی موقعیت ها شاید..
نمیدونم!

سارا شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:37 ق.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

منم از خودکشی متنفرم
ولی نمیدونم چی میشه که آدما به این نقطه میرسن؟!

چیز میشه....
چیــــــــــــــــز
اووووووووووم
نوکه زبونمه هاااا
واستا الان میگم!

زهرا شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 04:28 ب.ظ http://flashfiction.mihanblog.com

سلام خوبی؟!
منو یادت میاد؟
منم یه مدت این قدر مشکلاتم زیاد بود که به مرز خودکشی رسیده بودم و فقط دنبال یه راه حل بودم که پیداش کردم:
بیخیال مشکلاتم شدم و راحت زندگی کردم و اونام کم و بیش حل شدن به مرور زمان
بعضی وقت ها این قدر مشکلاتت زیاده که فقط می خوای بخوابی و بعد از سال ها پا شی و ببینی که حل شدن و حتی فرصت فکر کردن هم نداری که بخوای به این فکر کنی که چه طوری از دستشون خلاص شی شاید به خاطر این که فکر می کنی راهی وجود نداره

سلام مرسی
تو خوبی؟
الان که خوب فکر میکنم میبینم من همه ی کامنت گذارانم رو یادم میاد کلآ! جالب بود برام این قضیه!
موافقم باهات...

سوگل شنبه 18 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:07 ب.ظ http://sogooool.persianblog.ir/

سلام بهنام جان

امیدوارم هیچ وقت هیچ روزی به همچین نتیجه ای نرسی

میدونی ادما وقتی کم میارن یا وقتی عصبی و ناراحت و ناراضین وقتی فرصت فکر کردن به خودشون نمیدن به همچین نتیجه ای میرسن
و این ضعف ِ
ادمای ضعیف به خودکشی فکر می کنن

شما که ملتی کشته مردتن چرا حرف از خودکشی میزنی و همچین پستی میذاری؟!!

همیشه شاد و سلامت و خوشبخت باشی

گــــــــــــــــــــــــل

سلاااااام
خوبی شما!؟
بعلههه
این حرکت مختص انسانه ضعیفه!
چون انسانی که اشرف مخلوقاته هر مشکلی رو میتونه حل کنه، خودکشی اشتباست..

آخه یه لحظه یادم رفته بود اون موضوع رو!
مررررسی
همچنین شما سوگللللللللللللل جان

مریم360 سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:31 ق.ظ

چند روز پیش میخواستم بیام وبلاگت سیستم محترم!!! میزد این وبلاگ تعطیل شده !

خب نمیدونم والله!
حالا خوش اومدی!
میشه آدرست رو هم بذاری؟!
من شانسی بعضی جاها آدرست رو میبینم میام وبلاگت وگرنه آدرست رو ندارم خب!

شاه بلوط چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:23 ق.ظ http://balot.persianblog.ir

شاید احمقانه باشه که بگیم عشق فقط یه سری اتفاقات شیمیائی تو بدن هست
اما اونائی که خودکشی میکنن سوای عده ای که بسیار آسیب دیدن و حمایتی نشدن
از نظر هورمونها هم در وضع بدی هستن
اینکه هیچ حس شادی نمی کنن

سلام بلوط جان
موافقم باهات
بعضیا هستن که خیلی حامی هم دارن هاااا ولی خب نمیدونم اعتماد به نفس ندارن؟! ، به خاطره هورمونشونه؟! ، چشونه که از این حرفا میزنن!

آناهیتا پنج‌شنبه 23 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 ب.ظ

انسان های ضعیف به خودکشی فکر می کنن
دنبال قرص برنج میرن!
از اینو اون سراغ راههای بی درد سر را می گیرند...
ولی روزگار به من یاد داد در درجه ی اول ناامید مطلق نشم و مهم تر از اون دنبال راه چاره باشم...البته هر دوی این آموخته ها رو مدیون یک دوستم...

آفرین به اون دوست!
باید قدر دوست هایی رو که جنبه ی آموزشی دارن واسه آدم دونست!

فرزانه شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:57 ق.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

خوب من چون با چند نفری که از مشکلات روحی شدیدی رنج می برن آشنا هستم درک می کنم که کسانی که به مرحله خودکشی میرسن یه روزه به این نتیجه نمی رسن که دیگه هیچ راه حلی وجود نداره. شرایط خیلی سختی هست. هر کسی هم این جرات رو نداره. بخاطر همینه که خیلی هاشون پشیمون میشن. کلا قضاوت کردن امری مشکله و در این خصوص بسیار مشکل تر. البته من مخالفش هستم و فکر نمی کنم که هیچ وقت جرات یه همچین کاری رو داشته باشم (ایکون یه آدم ترسوووووو)

الان میخواستی بگی مشاوری با اینجور آدما زیاد ارتباط داری؟!
فرزانه خانوم وبلاگ من جای تبلیغات نیستاااا
دهه!

فرزانه سه‌شنبه 28 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:09 ق.ظ http://www.boloure-roya.blogfa.com

اولا که من مشاور نیستم بهنام خان جان;)
دوما که اگرم بودم تو وبلاگ جنابعالی که مخالف خودکشی هستی تبلیغ نمی کردم می رفتم یه وبلاگی که خودکشی رو ترویج میکنه:))))
خوش باشی دوستم.

ئه؟!
مشاور نیستی؟!
خب منظورم این بود که اینقدر خوب ملت رو راهنمایی میکنی انگار مشاوری!!! بخدا!!!
مرسی، شما نیز همچنین بانو

بی سرزمین تر از باد شنبه 1 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:35 ق.ظ http://sdaeidi.persianblog.ir

سلام
خوب بودن یا بد بودن خودکشی دلیلی برای انجامش نیست به نظر من.
ساده ترین دلیلش هم اینه که ماها خودمون برای خودمون توی یه جزیره دور افتاده به تنهایی زندگی نمی کنیم.با کلی آدم اطرافمون سر کار داریم که باهاشوندر سطوح مختلف رابطه داریم.به خیلیاشونم تعهد داریم.
نمی تونیم به راحتی همه چیز رو یهویی زیر پا بزاریم.

سلام
به نکته ی خیلی خوبی اشاره کردی..
ولی خب یه عده میذارن دیگه!
نشونه ی تعهد نداشتن!
جالب بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد