دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

حذف پزشکی!

خب از اونجایی که از اول ترم خیلی درس خوندم، تو این شش روز بیکاری اصلآ حال و حوصله ی درس خوندن نداشتم و رفتم بیمارستان واسه گرفتن گواهی و حذفِ پزشکیِ یکی از دروس!

به یارو (شما بخوانید دکتر) میگم حالم تو این چند روز خوش نبود، یه گواهی میخوام واسه حذف پزشکیِ امتحانم!

شروع کرده به روضه خوندن که چقدر دروغ تو جامعه رواج پیدا کرده و امان از این وضع بد و همش تقصیر بووووووووووووق ئه و من گواهی نمیدم و از این حرفا!

میگم بابااااا همه ی بچه ها همینجوری گواهی گرفتن، حالا به ما که رسید حذف پزشکی شد گناه کبیره؟!

دوباره میخواد شروع کنه به زر زرهای نامربوط که میگم آقای دکتر اگه گواهی نمیدین من برم، چون یه خانومی بیرون منتظرن که حالشون اصلأ خوب نیست شوما ایشونو معاینه کنید!

میگه خب تو بشین به اونم بگو بیاد! (در مورد اینکه آیا نظر سوئی داشت یا نه هم اطلاعاتی در دسترس نیست!)

خلاصه من یه ساعت نشستم اونجا و ملت میومدن درد و مرض هاشون رو میگفتن و... گلاب به روتون وضع مردم چقدر خرابه هااااا!!!

خلاصه آخرش بعد از آوردن کلی آیه و حدیث موفق شدم گواهیِ کوفتی رو ازش بگیرم و درس مربوطه حذف خواهد شد انشالله!

از مطب اومدم بیرون دیدم اووووووووه ملت صف کشیدن واسه کردنِ حذف پزشکی!

دورم جمع شدن میگن راحت گواهی میده؟!

میگم آره خیلییییییییییی! نشون به این نشون که من از 11 تو مطبشم الان ساعت 12 و ربعه! میگم خب چه کاریه منت این رو بکشین؟! برید فلان بیمارستان سه سوت گواهی میده بهتون خب!

میگن رفتیم منتها چون چادر نداشتیم اصلأ راهمون ندادن!

یه نگاه به سر تا پاشون انداختم گفتم شرمنده من با خانومایی که چادر نداشته باشن صوحبت نمیکنم اصلأ و راهمو کشیدم رفتم!

چند قدم که رفتم برگشتم دیدم تعداد زیادی از بیماران از خنده جررر خوردند و اون دخترای بدحجابِ بدون چادر هم هوووویجوری زُل زدن به من!!!


پی نوشت1: الان اینقدررر دوست دارم بگم پست قبل سرکاری بود! اینقدرر دوست دارم بگم! ولی خب نمیگم که سرخورده بشید یه وقت!!

پی نوشت2: این یعنی چی که پست رو مینویسیم بعد انتشار رو که میزنیم میگه: مدت زمان استفاده ی شما به پایان رسیده؟! مسئول بلاگ اسکای فحش میخواد یعنی؟!

نظرات 37 + ارسال نظر
زهرا چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:25 ب.ظ http://puppyl0ve.blogfa.com/

آقای آی کیو اولا یه کپی از کل نوشتت بگیر بنداز تو نت پد! نمیخوادم سیوش کنی. بعد دوباره لاگین شو. چه معنی داره دانشجوی مملکت اینقد آی کیو باشه؟
بعدشم ایول به دکتر مملکت که همینجوری به دانشجوهای از درس فراری مثل خودت گواهی پزشکی نمیدن.
هاهاها خوشم اومد ازشز
خب حالا چرا با خانومای غیر چادری حرف نمیزنی؟

اصلا یه وضی تابلو بود احساساتی شدی پست قبل رو نوشتی.

واااااااااااااای من این چیزی که گفتی رو نمیدونستم!!!! wo0o0o0o0ow تو چقدر میدونی!!!!!!!!! خب پیش میاد خانوم!
البته آخرش که همینجوری داد ولی حالا اگه خوشت اومده ازش میتونم باهاش در موردت صحبت کنم!!!!
واسه اینکه چار محدودیت نیست و مصونیت است و از همینجور چرت و پرتا!
خب پس گول خوردی؟!

فرزانه چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 06:27 ب.ظ http://balot.persianblog.ir/

من برای یه قضیه ای نیاز به بردن گواهی پزشکی داشتم بعد کلکسیونی از درد و مریضیهائی که داشتم برای خانومه مسئول میگم
میگه اینا کافی نیست برید درمان کنید
باید مریضی باشه واقعا
بعد گفتم یعنی چی؟یعنی برم سرطان بگیرم بیام به خاطر این قضیه به این کوچیکی که یه کاری کنید؟

بساطی داریم
حالا من واقعا مریض بودم و حذف درس هم نبود

خب آخه حذف درس که اینقدر گرفتاری نباید داشته اشه!
دانشگاه آزادی ها نمیرن سر جلسه درسشون حذف میشه واسه ما صفر میشه! آخه این انصافه؟!

عاطی چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:09 ب.ظ http://www-blogfa.blogsky.com/



بعله!

خب دکتر قسم خورده!من بعنوان یک پزشک(ایشالا وقتی دکترای ادبیات:)))گرفتم!!!)هرگز از این کارها نخواهم کرد!

خب درستو بخوون دیگه!والااااااا

آقا!ما واسه شما دعا می کنیم!حالا چ راست یا درووغ!بهرحال شتریه ک در هر خوونه ای می خوابه دیگه:)))


یعنی این دکتر بودنت تو حلقممممممممم
خب وقتی حال ندارم درس بخونم چه جوری بخونم؟! خب نمیشد دیگه!
دست شوما درد نکنه خانوم! محتاجیم به دعاتون مرسی

شازده کوچولو چهارشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 08:25 ب.ظ http://www.shazdehkocholo.blogsky.com

بهناااااااااااااااام!!!
پس بی خود نیست که ما فقط حذف پزشکی و از دکترایی که فقط متخصص باشن قبول می کنیم
والله!!!!

میثااااااااااااااااا
حالا فکر کردی متخصص ها خیلی کارشون درسته؟!
نه واقعأ چنین فکری کردی؟!
اصلأ نمیخواد اینقدر به این چیزا فکر کنی به بدهیت فکر کن شوما!

پونه پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:17 ق.ظ http://jojobijor.blogsky.com

من اینجا کامنت گذاشتم خب از شانس بد تو نیست این به اون کامنتت در

درست نیست این حرکات به خدا!

پرچانه پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:00 ق.ظ http://forold.blogsky.com/

ینی من الان تبریکم رو پس بگیرم؟
خودمم فکر میکنم که باید پس بگیرم
گفتم کسی به تو زن نمیده ها ولی بازم گول خوردم

ای باباااااااا خب کسی زن نمیده منتها دختر که میدن!

آبان پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:02 ب.ظ http://sibesorkhebehesht.blogfa.com

ناچ ناچ ناچ ناچ!!!

گواهی؟! گواهی حذف ِ پزشکی دروس؟! ناچ ناچ ناچ!!!

ملت واسه مزدوج شدنشون شیرینی نمیدن؛ بعد تازه پست هم میذارن؛ بعدم از خست و بخیلی ک یه جعبه شیرینی ب کسی ندن، میخوان پست ِ تکذیبیه هم بذارن!
مملکته ما داریم!؟ :دی

بالام جان؛ ممنون ک دعام میکنی! :)


خیلی واضح بود که چون خیلی ها درخواست شیرینی کردن ترسیدم؟!

سحر پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:54 ب.ظ http://sahar1985.blogsky.com

بهنااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
خالی بستی؟
خوووووووووووو یکی نیس بگه کی به ای بهنام زن میده خوووووووووو


مگه من گفتم خالی بستم؟!
چرا حرف تو دهن آدم میذارید شماها!
خب معلومه کسی زنش رو نمیده به من! چیز که نیست که استغفرالله!

silent پنج‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:36 ب.ظ http://no-arus.blogfa.com/

تو درس حذف نکنی کی درس حذف کنه؟
تو دکتر نری کی دکترر بره؟
تو خالی نبندی کی خالی ببنده؟
تو فحش ندی کی فحش بده؟
تو درس حذف نکنی کی فحش بده؟!!
کی دکتر بره تو خالی ببندی؟!!!!


سایلنت جان یه سوال دارم!
ازدواج رو همه همین تاثیری که رو تو گذاشته رو میذاره؟!
واقعأ برام سوال شده هاااا

طـ ـودی جمعه 2 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:47 ق.ظ

خب شما خودت چرا نرفتی فلان بیمارستان؟!؟! نشستی منت اینو کشیدی!
این بلاگ اسکای قاتی کرده انگار کلا. کم کم داریم میرسیم به اینجا که بگیم آقا نسخه جدید نخواستیم همینی که هستو بذارید درست کار کنه!!
قربون دهنت، خواستی فحش بدی به جای منم فحش بده!

آخه من دیگه اومده بودم پیش این و پول ویزیتش رو داه بودم باید از همین یه جوری گواهی رو میکشیدم بیرون!!!
پول بده به جای تو هم فحش بدم!

سوگل جمعه 2 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:51 ب.ظ http://sogooool.persianblog.ir/

سلام بهنام جان

تو ازدواج کردی؟؟!!!

فک میکردم زرنگتر از اینا باشی

شوخی کردم

امیدوارم سلامت و شاد و خوشبخت باشی همیشه

سلام سوگل جان

خب مگه چیه؟!
خیلی هم خوبه خیلی هم آدم خوشبخته خیلی هم همه چی آرومه و اینا!
مرررررررررسی سوگل جان
تو هم همینطور
شادِ شادِ شادِ شاد باشی...
گـــــــــــــــــــــــل

یلدا نگار جمعه 2 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:33 ب.ظ http://yaldanegar.persianblog.ir/

سلام
از دست شما اقا بهنام
خیلی خنده دار نوشتید
پس نوشته قبلی سرکاری بود؟

سلام
نه !
من که نگفتم سرکاری بود که!

مهتاب زاهدی شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:59 ق.ظ http://mohandesakele.mihanblog.com

بر خلاف دوران دبستان و راهنمایی و دبیرستان که همیشه بابا یه دسته گواهی امضا و مهر شده از انواع دکتر ها داشت که من برای مواقعی که حال نمی کردم برم مدرسه با انواع و اقسام امراض پرشون میکردم، یا مواقعی که صوب حال نداشتم بیدار بشم و ساعت ده زنگ میزدم به بابا که زنگ بزن و غیبت منو موجه کن، در کل مدت دانشگاه حتی یکبار هم نه برام گواهی صادر کرد و نه حاضر شد از همکارهاش برام گواهی بگیره و به داداشم هم گفت که عاق والدینت می کنم اگر برای مهتاب گواهی صادر کنی...
بلی، برو خداروشکر کن...

آخــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
جیگرم کباب شد!
خب راست میگفته دیگه!
واسه چی گواهی میخواستی؟!
خجالت نمیکشیدی واقعأ؟!

آناهیتا شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:56 ب.ظ

افشاگری: آی ملت این پســــــــــــــــــر خل و چله! از بیماری بای پُلار یا دو قطبی رنج می بره!
یه روز میگه زن گرفتم فرداش میزنه زیرش!
لطفا ازش فاصله بگیرید! من که ندیدم اما میگن خطرناکه!

والله من که نمیدونم این بیماری ای که گفتی چیه ولی فکر کنم مسری باشه و من تو سفرت به شمال از خودت گرفته باشم! والله!

آناهیتا شنبه 3 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:05 ب.ظ

ب جون دادا یه بار دیگه بیام ببینم زدی به خطی که هیچ ربطی به تو نداره میزنم...................
برای بار هزارم میگم بلاگت خیلی لوس و بی معنی شده!
دیگه تکرار نشه
دهه

در مورد پستت هم...والا بنده در طول دانشجویی یک بار حذف پزشکی کردم که ای کاش نمی کردم! چون ریاضی دو عقب افتاد یک ترم درسم دیرتر تموم شد! با توجه به اینکه علاقه خاصی به دانشگاه مورد نظر نداشتم و دوست داشتم هر چه زودتر برگردم خونمون اون یک ترم واقعا سخت بود...اینه که نسبت به حذف پزشکی دید مثبتی ندارم...خودت موج منفی هستی!

تا حالا هزار بار گفتی و من بازم به رویه ی خودم ادامه دادم بعد بازم میای میگی؟!
اصلن همینه که هست!
تقصیر توئه دیگه!
من سالم بودم داشتم وبلاگم رو مینوشتم اومدی شمال این بیماریه مخوف که تو کامنت بالایی هست رو بهم منتقل کردی کلأ از دست رفتم!!! هعی ی ی ی ی!!!!

شنیدی که میگن آب که از سر گذشت چه یه وجب چه صد وجب؟! خب........ هعی ی ی ی اصلن ولش کن!
تابستون پاسش میکنم خب!

تارا یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:43 ق.ظ http://l0ve.persianblog.ir/

تارا یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:46 ق.ظ http://l0ve.persianblog.ir/

از دست تـــــــو

چرا اونوقت؟!

زهرا یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:08 ب.ظ http://puppyl0ve.blogfa.com/

سلام
بی زحمت ازون نمره هات یه عسکیبذار ما هم اینجا فیض ببریم

سلام
این آزمون ها که مهم نیست!
نمره هامون تو آزمون های الهی کم نشه خانووووم!!!!

سپیده یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:54 ب.ظ http://osyaaan.blogfa.com

به تشخیص من شما گواهی لازم بودی پسرخاله ... چون بیماری دگر آزاری داری ... در مورد شوخی یا جدی بودن پست قبلت حرف دارم

ای باباااا
خب زودتر میگفتی من ۶۰۰۰ تومن الکی ندم به این دکتره!
میشد با همین بیماری روانی که میگی حذف کنم درسم رو هاااا!
دفعه بعد میام پیش خودت دختر خاله!
ببین سپیده جان این آیکونی که تو گذاشتی اصلآ آیکون مناسبی واسه حرف زدن نیست! یه ذره بیشتر تو انتخاب آیکون دقت کن!!!!!
خب حرف بزن!

سوگل یکشنبه 4 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:31 ب.ظ http://sogooool.persianblog.ir/

آخ ببخشید گل یادم رفته بود

خیلی حواس جمعی ها

گـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــل برای گــــــــل

مرسی سوگل جان
شوما خودت گلی

عاطفه دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:40 ب.ظ http://hayatedustan.blogsky.com/

الان احساس پیروزی میکنی که رفتی حذف پزشکی کردی؟!
الان باید بگیم آفرین! که بعد از یه ترم در به دری و بدبختی رفتی درستو حذف کردی به دلیل اینکه حوصله نداشتی درس بخونی؟!
لابد اینقدر بچه زرنگی که به نمره ی ده دوازده هم قانع نبودی!
یعنی این جوونا خودشون خودشون رو میذارن سرکار! خب بیکاری دیگه!
الان حرصت دراومد؟

خب احساس پیروزی که نمیکنم ولی خیلی خوب شد درس نخوندم! تازه یه کار دیگه هم کردم تو این چند روز که خیلی فوق العاده بود و نمیگم بهت همینجوری تو خماریش بمون!
۱۰ دوازده؟! من کمتر از ۱۹ بشم انگار افتادم اصلآ! حرفا میزنی هاااا
حرصم؟! اووووووم! نه از این کامنتت چیزی در نیومد بیشتر تلاش کن!

عاطفه دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 02:43 ب.ظ http://hayatedustan.blogsky.com/

بعدشم تو چرا فکر میکنی خیلی آدم مهمی هستی و مزدوج بودن یا نبودنت میتونه سوجه ی خبری باشه؟!
الان حرصت بیشتر دراومد؟

ببین عاطفه جان به جای اینکه بنویسی سوجه
میتونی شیفت رو با ز نگه داری تا بنویسی ژ !
اونوقت میتونی درست بنویسی سوژه!!!!

حالا چیه؟!‌ نمیتونی ببینی؟!‌

ناهید دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:22 ب.ظ http://gholompos.blogfa.com/

خب خاک بر سرت اگه سرکاری بود
من که یه بار تو عمرم یه حرفو باور کردم خودت ضرر میکنی بدبخت دیگه کسی نیست قربون صدقت بره(الان کی احساس سرخوردگی کرد ها؟ها؟ها؟)

من الان جواب بدم؟!
نه واقعآ‌ انتظار داری جواب بدم؟!
فکر کن یه درصد من بیام تو نت دنبال قربون صدقه بگردم!!!!!!!

آناهیتا دوشنبه 5 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:23 ب.ظ

الان که دقت می کنم، می بینم عاشق عاطفه هم هستم!
مدیونی فک کنی بخاطر اذیت کردن توئه ها!
خب خوب صحبت می کنه
دوسش دارم

عشقتون پایدار!
منم فکر میکنم پتانسیلش رو داره که خوب صحبت کنه فقط باید تواناییش رو تو استفاده از کیبورد بالا ببره!!!!

سارا سه‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:08 ب.ظ http://www.takelarzan.blogsky.com

اصن تو مگ دکترای مارو نمیشناسی ها؟مگه نمیدونی وختی سوگند یاد میکنند تا آخر عمررررر بهش پا بندن ها؟دیگه از این اشتباها نکنی هااااااااااااا

نه دیگه!‌
اینقدر این اغتشاش گرها ما رو فریب دادن فکر میکردم هیشکی به عهدش پایبند نیست الان متوجه شدم که چقدر ملت ایران به اصولشون معتقد و پایبندن!

ناهید چهارشنبه 7 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 06:55 ب.ظ http://gholompos.blogfa.com/

خب من الان آرومم
مهربونم
حالا هروقت دچار کمبود قربون صدقه شدی بگو تعارف نکن

خوبه که آرومی! اینجوری آیندت روشنه!

همسرم نمیذاره کمبود پیدا کنم خب

مهاجر پنج‌شنبه 8 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:30 ق.ظ http://www.1mohajer.blogsky.com


چیه خب؟!

ماهی تنگ بلور سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:55 ب.ظ http://parcian.persianblog.ir/

تو بودی روز مهندس به خودت تبریکم گفته بودی؟همین تو که درس حذف میکنی دیگه؟جالا جدی تو بودی یا نه؟

الان آناهیتا میاد میگه من از ماهی هم خیلی خوشم میاد!!!!

خب مگه چیه؟! بابا یه حذف درس که این حرفا رو نداره که!!!!

زهرا جمعه 16 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 05:56 ب.ظ http://puppyl0ve.blogfa.com/

آزمون الهی بجاش آقای بهنام محترم.
من چیزی رو که با چشم میبینم قبول دارم.
فعلا اونو که نمیبینم. نمره هاتو رد کن بیاد.
به هاله ی عزیز هم تسلیت میگم این غم بزرگو. روحشون شاد.

خب با این چشمای چپ اندر قیچی که من توی این آیکون میبینم نمره هام رو هم بذارم نمیبینی پس بیخیال! می نمره هامو به بابامم نشون نمیدم!!!
مرسی... روحش شاد...

ری را یکشنبه 18 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:31 ق.ظ http://narenjestaan.persianblog.ir

ما رو می ذاری سر کار
تو کی می خوای به راه راست هدایت شی

شوخی کردم بابااااا پست قبل جدی بود! چرا اعصاب نداری آخه؟!
خب تو این سن اینهمه عصبانیت واستون خوب نیستاااا!!!!

سپیده یکشنبه 18 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:52 ق.ظ http://http://setaresepideashk.persianblog.ir/

متاسفم ... خیلی زیاد

:(

سلام...
خدا پدر مادر تو رو هم بیامرزه دخترخاله..

نگار دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:58 ب.ظ http://joolide.persianblog .ir

خیلی باحالی تو جوجو!حسابی حالم گرفته بود ولی مطلبت سر حالم کرد!بوس

ببخشید یه سوالی که ایجاد شد برام اینه که همیشه همینجوری حرف میزنی شما؟!
یه کم تابلوئه آخه!

زهرا پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:33 ب.ظ http://flashfiction.mihanblog.com

واقعا که
منو باش که داشتم کلی مغزمو به کار مینداختم که تو ازدواج کردی یا نه
یا چطوری ازدواج کردی
کاش اول این پستتو خونده بودم!
حالا اشکالی نداره
تو هم یه روزی ازدواج می کنی و دیگه مردمو الکی سرکار نمی ذاری
واقعا ازدواج برای تو شده یه رویا؟!
ازدواج می کنی اون وقت می فهمی چه غلطی کردی!
همون بهتر که مجرد بمونیو از زندگی لذت ببری
ولی چقدر جوابت به اون دخترا بامزه بود
خب ملت حق دارن
تو تو بیمارستان هم دست از مسخره بازیات بر نمی داری؟!
نمی گی مردم مریضن؟! سکته می کنن می میرنا!
اون وقت کسی نیست به تو زن بده و تو هم مجرد می مونی
اون وقت ما از خنده روده بر می شیم!

تو یه جمله فقط میتونم بگم حالا تو اینجوری فکر کن!!!
اما در مورد مردم که مریضن! اولأ که مریض کیه؟! اونام مثل من دنبال گواهی بودن! دوما مسخره بازی چیه؟! حجاب محرومیت نیست مصونیته! باید چادر بذارن! دهه!!!

زهرا پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:34 ب.ظ http://flashfiction.mihanblog.com

تو مگه 22 سالت نبود؟!
یعنی با این سن کم می خوای ازدواج کنی؟!

در این موردم هر جور میخوای فکر کن ولی خب بلوغ فکری مهمه و اینکه آدم خودش چی فکر کنه و ببینه تواناییش رو داره یا نه!

زهرا پنج‌شنبه 22 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:39 ب.ظ http://flashfiction.mihanblog.com

راستی بهنام، با وجود این که اسما رو ندیدم (آره جون خودم!) اما احساس می کنم که هیچ پسری نمیاد تو وبلاگت کامنت بذاره؟!
واقعا چرا همه دخترن؟!

همش دنبال حاشیه ای!
من چه میدونم خب!
حالا دختر یا پسر ! چه فرقی میکنه!

سوگل شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 03:34 ب.ظ http://sogooool.persianblog.ir/

سلام بهنام جان
خوبی؟خوشی ؟ سلامتی ؟

خدا رحمت کنه مادر هاله بانوی عزیز رو
و به همه ی پدر و مادرا طول عمر با عزت بده
و به ما لیاقت خوب بودن و قدرشناس بودن

گــــــــــــــل گـــــــــــــل گـــــــــــــــل + یه دنیا ارزوهای خوب و خواستنی

سلام سوگل جان...
مرسی ممنون شما خوبی؟
خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه...
ایشالله....
خیلیییی ممنون... همچنین برای شما...
گل گل گل گل گل

منه من دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:18 ب.ظ http://www.shokofesolimani.blogfa.com

درود بهنام خان
یعنی ما بطور عجیبی عاشق نوشته هایتانیم
عجیب آقا عجیب:)

سلام علیکم
شما عجیب لطف دارید به اینجانب!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد