دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

تفو بر تو ای چرخ گردون تفو..


اینکه از آدما بدت بیاد

اینکه از همه دلخور باشی

اینکه دیگه به هیشکی اعتماد نداشته باشی

اینکه از دور و بری هات توقع درک کردن داشته باشی حتی....


نباید اینجوری بشم..!

ولی خیلی نامردین همه تون :/


لعنت به ساده لوحی ات و آن دل خرت / بهتت زده شکسته در این شهر باورت

به دست دوست یا که به آغوش امن عشق / این بار اعتماد کنی خاک بر سرت
*مهدی موسوی


باران... صدای گریه ی مردی که داشتی/ که جا گذاشتی اش... مرا جا گذاشتی!

بخند به روی دنیا

تا دنیا به روت برینه!

هه..

* عنوان مهدی موسوی

سرد بود آن شب و چندی ست که شب ها سردند...


راه میرم از صبح تا شب و توی ثانیه ها به دنبالت میگردم

با امواج دریا، بالا و پایین میشم و توی این لحظات سینوسی به دنبالت میگردم

چنگ میزنم به شنای ساحل و لای خاطره ها به دنبالت میگردم

تو تاریکیه شب و مه و سرما، وسط بغض و خستگی هام راه میرم و به دنبالت میگردم

دود سیگارمو با دست کنار میزنم تا تو رو پیدا کنم

کتاب ها رو ورق میزنم ولی اثری از تو نیست

هرچی شعر آشنا و نا آشناست رو مرور میکنم، ولی پیدات نمیکنم

کدوم آهنگ، یادآور خاطره ی تو بود؟

چرا پیداش نمیکنم؟

اصلا تا حالا داشتمت؟

اصلا تا حالا "آرامش" داشتم؟!
پس چرا هیچی یادم نمیاد؟!


ابرهای همه عالم شب و روز، در دلم میگریند..


با این بوی تعفن افکار توی سرم،

با این حجم تنهایی ناجوانمردانه دور و برم،

با این قلب شکسته و عقلی که مدام با دلیل و رسم شکل و نمودار و مثال ثابت میکنه خیلی خرم!

بریده بریده نفس میکشم و خودم رو به پنجره میرسونم،

زور میزنم تا بتونم  تموم دردهام رو فریاد کنم

همونجا کنار پنجره میشینم و اشک میشم...

از خودم میپرسم میگذره این روزا؟

تموم میشه این کابوس؟!

یه روزی دیگه قلبم تیر نمیکشه؟

دلم  زیر و رو نمیشه از درد و فشار عصبی؟


*عنوان: مهدی اخوان ثالث

بالا میاورم وسط انتخاب ها..



شب یلدا رو کجای دلم بذارم وسط بغض و تنهایی و پاکت های سیگار و پیک های خالی...


*عنوان: فاطمه اختصاری