-
واکسن درد ها
پنجشنبه 14 خردادماه سال 1394 19:31
باید تغییر کرد با زمانه.. باید فرو خورد خشم را باید فرو نشاند غلیان درون را چه می شود انسان را که خون می خورد و دم نمی زند؟ تغییر چه میشود حیوان را که جفا می بیند و وفا می کند؟ تغییر تغییر فالنفسه سخت ترین کار دنیاست ولی موجودی که تغییر می کند بالا می رود.. از درون تهی می شود و پر میکند خویشتن را از ذرات اطرافش با...
-
W T F
چهارشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1394 14:58
من چقدر عوض شدم! حالم از اینی که الان هستم به هم میخوره! حتی اگه باعث بشه شما اینجوری بیشتر با من حال کنید! میدونید که؟ من اصن مهم نیست برام که دیگران چه فکری در موردم میکنن! میدونید که ارزش زر زر دیگران واسم چقدره؟ حالم داره ازین به هم میخوره که دارم فکر میکنم نکنه این پست نظر کسی رو در موردم عوض کنه! حالم داره به هم...
-
بهارانه
چهارشنبه 26 فروردینماه سال 1394 23:33
بی مقدمه و بی توضیح برم سر اصل مطلب.. اگه برید به اینجا یعنی فروشگاه اینترنتی موزاندو میتونید در ازای خرید های بالای 100 هزار تومنتون 30 هزار تومن تخفیف بگیرید! و خب به نظرم این مقدار آف رو یه محصول میتونه خیلی خفن باشه حداقل واسه منی که حسابی دنبال یه محصول با کیفیت و تخفیف خورده ام! تقریبا همه چی هم هست توی...
-
حقیقتی تلخ...
پنجشنبه 6 فروردینماه سال 1394 19:56
نمیخواهم باور کنم... رودخانه ای خروشان در بهشتی وصف ناپذیرم دریایی آرام که فرا میخواند آدمی را به غوطه ور شدن پی در پی جنگلی غرق شده در صدای قناری ها... ابری سیاه بر فراز شهری ایستاده به نماز خورشیدی از پس ابرها بعد از زمستانی سخت... نمیخواهم باور کنم جریان به سمت جهنم ام را نمیخواهم باور کنم چاله هایم را که فرو میبرد...
-
لطفا کمی حیوان باشید!
سهشنبه 16 دیماه سال 1393 01:19
به آدم بودنتان که امیدی نیست لااقل به اندازه ی یک سگ با وفا باشید و قدر یک اسب نجیب مانند قناری خوش سخن و مثل یک جقد با دقت! مانند آهو چابک و مثل خر زحمتکش مثل گاو مفید و مثل شیر با ابهت مثل مورچه عاشق کارهای گروهی و مثل زنبور با برنامه... چه اشکالی دارد اگر گاهی اوقات میمون وار پیشرفت کنید! صداقت را از گرگ بیاموزید...
-
ماورای تنفر..!
دوشنبه 8 دیماه سال 1393 04:53
گاهی که دلم میگیرد از دنیا و آدمهایش گاهی که بغض میکنم و آه میکشم و خسته میشوم از هر آنچه اسمش آدم است و تمام قیل و قالش... گریه میخواهد دلم... همچون کودکی که تمام دغدغه هایش را در دامن مادرش اشک میکند و گم می شود در آرامشی بی معنی!! دلم مادر نمیخواهد! دلم هیچکس را نمیخواهد گاهی! دلم میخواهد خودم را محکم بفشارم و در...
-
خوش غیرت ها..!
دوشنبه 26 آبانماه سال 1393 02:04
به شخصه خوشحالم که مردمی احساساتی داریم! مردمی با معرفت که مرگ جوانی را تاب نیاوردند و در خیابان ها اشک ریختند و ناله سر دادند.. خوشحالم که هوای همدیگر را داریم و با این وضع قطعا هیچ کس جرئت چپ نگاه کردن به این مملکت را نخواهد داشت! فقط دوستان همین نزدیکی ها دخترانی هستند که روزهاست قربانی اسید پاشی شده اند، هموطنانی...
-
تفو بر تو ای چرخ گردون...
دوشنبه 12 آبانماه سال 1393 16:42
به نظر شما مظلومیت امام حسین در حمله ی یزیدیان بیشتر بود یا مظلومیت مردم کوبانی و ایردی ها در برابر داعش؟! به نظر شما مظلومیت زینب و رقیه بیشتر بود یا زنان ایزدی که بر اساس رنگ چشم و سن توسط داعش به فروش میرسند؟! به نظر شما مظلومیت عباس بیشتر بود یا کسانی که توسط داعش با اره برقی تکه تکه میشوند؟! به نظر شما نباید همه...
-
پیوندشان مبارک!
یکشنبه 13 مهرماه سال 1393 01:27
ایکاش ما یاد بگیریم عامل پیوند انسان ها چیزی که لای پاهاشونه نیست! پیوند دهنده ی انسان ها دقیقا زیر جیب سمت چپ پیراهنشونه؛ و البته اگه آدمیزاده؛ که خب باز الان ذهنش رفت یه جای دیگه...!
-
زن خوب!
جمعه 11 مهرماه سال 1393 21:51
نمیدونین چه حس خوبی داره که دست پخت همسرتون حتی یه چیزی فراتر از دست پخت مادربزرگتون باشه ..! اینم یکی از حس های خوب دنیاس به هرحال! به به..!
-
اول بفهم، بعد برو...
سهشنبه 8 مهرماه سال 1393 14:17
دل کندن از آدمها برایم راحت نبوده است هیچوقت! چه آدمهایی که با هم برو و بیایی داشتیم و رفیق خونه مجردی و گلستان مان بودند و چه آدم هایی که به زور تحملشان میکردیم ولی خب بودند و لمس میشدند و خودشان را به زور در مکان های مذکورمان فرو میکردند! این ادبی ها بهش چی میگن؟ گذاشتن و گذشتن! درست است که خب خیلی ها بوده اند که ما...
-
مملکت اسلامی
جمعه 22 فروردینماه سال 1393 13:30
دیر نیست روزی که " زِر نویس" زیر تلوزیون مملکتمون این بشه که به استحضار سرپرستان بدبخت و بیچاره و فلک زده میرساند از فردا واسه گدایی یه جا دیگه بساط پهن کنید! دولت دیگه پول مفت نداره به شما بده! هرکس هم اعتراضی داره بکشه پایین و منتظر باشه سربازان گمنام بیان سراغش! میگید نه؟ نگاه کنید....
-
ایستاده مردن!
سهشنبه 15 بهمنماه سال 1392 13:08
خیلی مهمه که از اول چجوری زندگی کرده باشیم! واسه منی که از همون اولش هیچوقت از هیشکی کمک نخواستم آسون نیست که وارد مرحله ای بشم که بخوام به بقیه بگم درک کنید شرایطم رو! تا حالا میگفتم هرکی درک کرد، کرد و هرکی نکرد، فدای سرم! ولی خب الان تو نقطه ای نیستم که بخوام خیلی چیزها رو به هرجای نامربوطی حواله بدم! منی که یه عمر...
-
زندگی
یکشنبه 6 بهمنماه سال 1392 20:29
خوردن و پوشیدن و نوشیدن و زدن و رقصیدن و گشتن و دیدن و دیدن و دیدن و..... تا کجا؟ یه جایی فکر کنم همه به این نقطه میرسیم که بگیم تا کجا میخوایم بریم جلو؟ بار معناییه این زندگی چیه؟ ما کجای کاریم؟! چیکاره ایم وسط این همه شلوغی و سر و صدا؟ چیه که به زندگیمون معنا میده و ما رو به اوج میرسونه؟ اون چیه که زندگیمون رو جز...
-
صداقتم خوب چیزیه...
جمعه 29 شهریورماه سال 1392 22:25
من فکر میکنم حقیقت اینه که خود ما دلیل اتفاقات خوش و ناخوش پیرامونمون هستیم! همیشه بعد از یه اتفاق ناگوار، قبل از لعن و نفرین دیگران، به خودمون نهیب بزنیم که ما چقدر در ایجاد اتفاقی که افتاده دخیل بوده ایم؟! چقدر اشتباه از خودمون بوده؟! (حالا یا با بهای بیخود دادن به آدمای بی ارزش یا با هرچی...) اگه با خودمون صادق...
-
بهشت دو نفره
شنبه 5 مردادماه سال 1392 13:39
به طرز مشکوکی همه چیز خوب است! انگار نه انگار که در فصل تابستان هستیم! اثری از گرمای طاقت فرسای مرداد ماه که نیست هیچ، چنان نسیم خنکی میوزد که آدم را یاد روزهای اول بهترین فصل سال (یعنی پاییز!) می اندازد! از آن روزهایی که دلت میخواهد بین لباسهایت سرک بکشی و پیراهن آستین بلند و نازکی انتخاب کنی و کفش پرفکت استپس ات را...
-
عشق در یک نگاه!
یکشنبه 19 خردادماه سال 1392 00:10
یک ماهی میشد وبلاگم رو باز هم نکرده بودم! نه وقتش بود و نه امکان دسترسی به اینترنتش! منتها ننوشتن برای من همیشه دو دلیل داشته! اول اینکه چیزی برای نوشتن و حرفی برای گفتن نداشته باشم و دوم اینه اینقدررررر حرف برای گفتن داشته باشم که ندونم از کدوم بگم! فکر میکنم بهتره اول از این بگم که عشق چیز خوبیه کلا! مخصوصا اگه آدم...
-
جاودانه
دوشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1392 00:39
به ابرهای سیاه بگویید دیگر نمیتوانند خورشید را پشت خود پنهان کنند! خورشید من همینجاست، هر لحظه در کنارم... تقدیم به خورشید همیشه فروزان زندگیم... همه کَسم تو هر هوسم تو هم نفسم تو بال و پرم تو همسفرم تو بیش و بَسم تو گرمی خانه شور ترانه متن غزل تو شعر و سرودم بود و نبودم قند و عسل تو نغمه ی سازم محرم رازم از روز ازل...
-
حلال و حرام!
شنبه 31 فروردینماه سال 1392 21:46
دیشب خواب دیدم خداوند متعال برای رفاه حال بندگان عزیز آیه ای نازل کرده اند با این مضمون که نماز جزو گناهان کبیره محسوب میشه و هرکس مشروب نخوره سر پل صراة فلانش میکنن! خلاصه ما هم که خیلی به این آیه ها پایبندیم با هرچی نمازخونه قطع رابطه کرده بودیم و با یه شیشه وتکا تو خیابونا الهی به امید تو... جای شما خالی تازه کم کم...
-
خبر آمد خبری در راه است!
یکشنبه 18 فروردینماه سال 1392 14:48
هدف از عنوان پست به هیچ وجه قصه ی غیبت و حضور و ظهور موعود و این حرفها نیست! بلکه خبر اینست که از قدیم گفته اند سالی که نکوست از بهارش پیداست و حالا، حال و روز ما عجیــــــــــــــــــب بهاری شده! خدا رو شکر! نصف مسیر زندگیم در این بهار طی شد و الان در بهترین حال و روز و با خوشحالی فراوون این پست رو مینویسم که هیچقوقت...
-
دیروز امروز فردا
دوشنبه 21 اسفندماه سال 1391 10:31
رویدادهای زندگیم را که مرور میکنم، یک نظم خاص مشاهده میشود! اتفاقاتی که به خاطرشان رنج بسیار متحمل شدم و به خدا گله کردم، اتفاقاتی که تنم را میلرزاند و نگرانی و استرس زیادی بر من وارد می کرد، ولی هر چه بود، نتیجه خیر بود! روزهایی را پشت سر گذاشته ام که پر از اضطراب و نگرانی بوده، و حالا با اندکی غرور از خط پایان...
-
حالم عوض میشه؟!
جمعه 27 بهمنماه سال 1391 23:24
روزگار سختیست نازنین! حالا سخت که یه گوشه شه! گویا رسیده ایم به همان اصل مسخره ای که میگه: همیشه همه چیز آنطور که پیش بینی میکنیم پیش نمی رود! وقتی خودت همه کار میکنی و تلاش میکنی و درست قدم بر میداری و باز هم به مشکل برمیخوری! مشکلی که خواب و آرام را بر تو حرام میکند و حالت را دگرگون! و از همه چیز سنگین تر برای تو...
-
از دیو و دد ملولم و حیوانم آرزوست!
یکشنبه 1 بهمنماه سال 1391 22:56
گویا پرورش بوقلمون شغل پُر منفعتیه! مادرم میگه: ایکاش میشد میرفتیم تو یه شهر کویری زندگی میکردیم! حتی شده تک و تنها تو یه بیابون! یه جایی که بشه بوقلمون پرورش داد! اونجوری فقط خودمون بودیم و یه مشت حیوون! خیالمون راحت بود دور و برمون کسی آدم نیست! به هر حال اینم نظریه!!!
-
توکل...
شنبه 9 دیماه سال 1391 22:30
تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش... پی تبریک نوشت: تولدتون مبارک بابا محمود عزیز... ایشالله همیشه سالم و سرحال و سلامت و شاد باشید و سایه تون بالای سر فرزندانتون...
-
خدا بیامرزتمان!
دوشنبه 27 آذرماه سال 1391 21:12
چند وقتیه که یه جار و جنجالی راه افتاده مبنی بر اینکه دنیا میخواد تموم شه و براساس پیش بینی های فلانی و فلانی و فلانی چند روز دیگه زمین نابود میشه و همه مون انالله میشیم و تمام! خب تا همین لحظه من فکر میکردم که این خبر دروغه و هرکی هم میگفت قراره دنیا تموم شه بهش میخندیدم که بی خیاااال بابا! تو دیگه چرا این حرفو میزنی...
-
در ذهنمان چه میگذرد؟!
چهارشنبه 22 آذرماه سال 1391 23:14
امروز کیف پولم رو با تمام مدارک توش دزدیدن! یه سرقت مسلحانه هم از یه طلافروشی در رشت اتفاق افتاد! دیروز تو تهران با سلاح سرد زور گیری کردن! الحمدالله ارتش سوریه بازم یه سری تروریست رو با سلاح ایرانی کشت و آرامش رو به بخشی از کشور بازگردوند! کره ی شمالی هم یه ماهواره بَر فرستاد فضا واسه تحقیقات علمی! مثل ایران خودمون!...
-
آنتی تواضع!
جمعه 10 آذرماه سال 1391 18:40
خوب یا بد من آدمه مغروری ام! یا شاید متکبر! البته خودم چیز بدی نمیدونم این رو! اعتماد به نفس بالا اکثر اوقات کارسازه! همیشه کاری رو کردم و میکنم که دوست دارم و خودم تشخیص میدم که درسته! تو زندگی عقایدی دارم که خیلی محکم سرشون واستادم و خب البته اگه همین الان تشخیص بدم اشتباهه عذرخواهی میکنم و کوتاه میام! به همین...
-
الهه ی آب...
پنجشنبه 2 آذرماه سال 1391 20:01
دنیای بدی شده، به هرکس نمیشه اعتماد کرد، اگه هم بعد از تحقیق و تفحص فراوون به این نتیجه برسی که یه نفر حداقل کلاهبردار و عوضی نیست و شاید گزینه ی خوبی باشه واسه ی دوستی، احتمال داره به این نتیجه برسی که یه آدم منفعت طلب و دنیا دوسته و هیچ سنخیتی با اخلاق و رفتار تو نداره! به شخصه روی هیچ بنی بشری اونقدر حساب باز...
-
ما که خوشبختیم..
جمعه 26 آبانماه سال 1391 18:52
1) خوشبختی چیه؟ ما خوشبختیم؟ یا بدبختیم؟ یا خنثی؟! من فکر میکنم خوشبختی یک نقطه نیست! مقصد نداره! این نیست که ما بگیم در فلان تاریخ و پس از اجرای فلان عملیات به خوشبختی میرسیم! خوشبختی همین الانه! همین الان که داریم تلاش میکنیم تا به اهداف کوتاه مدت و بعد بلند مدت مون برسیم یعنی داریم راه خوشبختی رو طی میکشیم! (نه...
-
نقطه ی عطف زندگانی..
جمعه 19 آبانماه سال 1391 23:37
واسه هر تصمیمی باید نشست ساعت ها بلکم روزها فکر کرد، حالا اگه این تصمیم اونقدر مهم باشه که تمام زندگی و روزها و شب هات رو تحت تآثیر قرار بده، خب قاعدتا باید خیلی بهش فکر کرد و همه ی جوانب رو سنجید! اینکه تو مرد عملی یا فقط حرف میزنی؟ اینکه واقعآ میخوای وارد زندگی شی، یا از یه سری مسخره بازی ها خسته شدی میخوای یه بازی...