دچار یک خودسانسوری مذمن شده ام! دچار یک خوددرگیری غیر قابل هضم! تمام افکارم سر دلم جمع میشوند و جمع میشوند و جمع میشوند و یکهو دسته جمعی استفراغ میشوند وسط زندگی ام!
زندگی لزج بوگندوی غیر قابل تحمل!
که پایم روی دروغ چند روز پیش سر میخورد و با کله وسط دعوای دیشب فرود می آیم! دلم از بوی گند سوء ظن به هم میفشرد و باز خاطره بالا میاورم که زخم میکند روح و جسم و تمام وجودم را....!
بیخیال... تخمیه حالم! همین!
:))
میخند؟!
خوبه که میتونی هر ساعتی دلت خواست رو تختت دراز بکشی و افکارتو با چندتا پک و هرچی که احتیاج هست تخلیه کنی ...
نگران این هم نباشی که همسر ،پدر ،مادر بقیه چه فکری میکنن...
یادمه قبلتر ها , خیلی قبلترها برای یه جور لجیازی با اطرافیان و مخاطب خاص این کارو میکردم ...
بیخیال
مهم حال و روزت هست که زمان بهترش میکنه... کنار میای با زندگی ... هر جور که بچرخونه...
به قول یه همکلاسی و دوست عزیز پیرتو در میاره زندگی اما ...
ادامش سانسور :)))
هه..
سانسور رو خوب اومدی...
البته من احمق به تموم اون کسایی که فکر میکنی، فکر نمیکنم، فکر میکنم!
یاد یه جوک قدیمی افتادم:
طرف اسهال داشته میره دکتر، میگه آقا دکتر یه کاری کن حالم خوب شه... زندگی جهنم شده برام
دکتر هم بهش اشتباهی قرص اعصاب میده
چند روز بعد دوباره میاد پیش دکتر ، دکتر میگه بهتری؟زندگی خوبه؟
مریض میگه آرررره آقای دکتر ، میرینم تو شلوارم عین خیاالم نیست..
.
.
باید اینجوری باشیم :))
راستی مذمن؟ مزمن؟ مظمن؟ مضمن؟ :D
خیلی هم خوب... بیخیالی هم خوبه هاااا! برینن بهت عین خیالت نباشه بهتره البته!
فکر کنم درست نوشتم!
شبیه این نویسنده هایی خیلی چیز دان بود نوشتت!
خب چون من یه نویسنده ی خیلی چیز دانم!
غرق دود یعنی اسفند دود کردی؟؟؟ :)
یاد کتاب تهوع از ژان پل سارتر افتادم.
به قول خودش: باید انتخاب کنیم...
نه پس یعنی منقل و قلقلی و...!!!! خب معلومه منظورم اسفنده!
نخوندم.. فکر کنم هیچوقتم نخونم!
زندگی همیشه اونجور که میخوای پیش نمیره
... توش!
زندگی گاهدگی اوقات نچسب میشه
فکر کردم داری به زندگی فحش میدی!
همیشه اون جوری که میخوایم و فکر میکنیم نمیشه
خاک بر سرش
خیلی خیلی ممنونم از نظر خیلی خیلی زیبای شما
و جالب
و ثانیا اینکه در مورد خود سانسوری همه ما به آن دچار هستیم ...
خواهش میکنم!!!
یه زمانی خودمو با کسی مقایسه نمیکردم و حالا مثل همه شدم!
چه باکلاس نوشته بودی این پست رو عینه نویسنده ها
زندگی که بلـــــه خیلی رو مخه اکثر اوقات؛(
خیر سرمون نویسنده ایم ما هم خب!
مزمن
.
.
.
١٩
همیشه که نباید ٢٠ شد
صدآفرین
:D
میخواستم امتحانت کنم
آفرین پسر خوب، اسفند دود کن چشم نخوری.
معتاد هم نشو. اون چیزا واقعا جیزهههههه!
وقتی خودت واسه خودت نگران باشی و به فکر سلامتیت باشی. به فکر چیزای دیگه هم واسه خودت هستی.
سلامتیت رو الکی نابود نکن.
یه جا خوندم، اگه میخوای به زندگی خوب داشته باشی اول از همه باید سلامت باشی، پس به سلامتی اهمیت بده.
یکم مادرانه، خواهرانه بود نوشته م.
با همه ی این ها، باید انتخاب کنی!
زندگی همه ش انتخاب کردنه.
به اسم ات نمیاد این صوبتا هااا! ادم جدی نمیگیره نصایح ات رو!
گور بابای زندگی خوب و سلامتی.... ولی باشه!
بازم خدا رو شکر میتونی در مورد حس و حالت چند خط بنویسی
بالاخره تموم میشه یا وسط استفراغت خفه میشی یا بلند میشی نفس تازه میکنی
همه آدم ها یک روز با خودشون این ریختی درگیرن
کی رو شکر؟!
لعنت به همه ی آدمها
حالت بهتره؟:))
شما خیلی بهتری گویا!!!!!!
سلام آقا بهنام

خوب هستین؟
آقا بهنام اگه یه وقت ناخواسته حرفی زدم دلخور شدین یا کامنتی گذاشتم که خوشتون نیومده ازش و رنجیده شدین و یا به هرشکلی ازمن دلخور شدین ببخشین
درکل خوبی بدی دیدین حلال کنید دیگه
دلتون شاد
سلام
میخوای بکشی خودتو؟!
باشه! حلال میکنم!
موفق باشی!
افتخار می کنم به نویسنده ای چون تو بهنام؛)
الکی مثلا
الکی مثلا و کوفت!
.......
فحش؟!
خونبیش اینه که " این نیز بگذرد "
غصه اش نخور
زندگی صدسال اولش سخته
عاره عاره
نه تهدید به مرگم کردن گفتن برو حلالیت بگیر
آخه امسال آخرین سال عمرمه...چه زود گذشت
مرسی
راستی سلام
سلام
عجب آدم بیکاری بوده!
یه سال دیگه زنده ای پس! خب خوبه زیادی هم هست!
این ولی باشه بیشتر حرف بد بود ! :/
شما چقدر مودبی که ولی باشه برات حرف بده!
ممنونم بابت تبریک























































































یه عالمه گل تقدیم شما:
سلامت باشی



آره خدا رو شکر یه سال وقت داده...تازه بعد کلی صحبت و التماس و درخواست
به سلامتی و میمنت! دل خوش!
الان شبیه صادق هدایتی وقتی که تریاک میکشه
بیچاره صادق هدایت