شاید یه روزی کنار ساحل لم بدم و آب پرتغال تلخ مزه ام رو یه نفس برم بالا و به گذشته فکر کنم...
بعد از شات اول به زندگی مشترکم فکر کنم..
به همسری که با تموم وجود دوستش دارم و بهش اعتماد... به همسری که آزاده هرجور دلش میخواد زندگی کنه.. بی قید و شرطی که من براش تعریف کنم!
لبخند بزنم و لیوانم رو دوباره پر کنم.. نسیم خنکی بخوره به صورتم و سیگاری روشن کنم تا بتونم بهتر به چند تا دوست خوب فکر کنم..
به دوستایی که تو هر شرایطی کنارم بودن و سنگ صبورم تو هر اتفاق مزخرفی..
بعد از سر کشیدن لیوان سوم چه حس خوبی داره که یه باد خنک از لای پیرهنت تنت رو نوازش کنه... اصن من چرا پیرهن پوشیدم؟ درش میارم و میندازمش رو زیر اندازم... به آدمای دور و برم نگاه میکنم.. به آدمایی که از نگاهشون ناراحتی و تنفر و دروغ و شهوت میباره و یه کام محکم از سیگار بعدیم میگیرم و به همه شون لبخند میزنم... شایدم دارم به خودم لبخند میزنم...!
حالم یه مقدار عجیب شده... مهم نیست که تردید دارم واسه لیوان بعدی یا نه! پیک بعدی حماقت بی حد و حصر بشر رو از یادم میبره... پس بی فکر... نوووش...
میرم بالا و صدای موج دریا الان بیشتر از زوزه های مردم نامرد توی گوشمه...
واسه اینکه بهتر زندگی کنی باید خیلی چیزا رو تا جایی که میتونی توی ذهنت کمرنگ کنی... (نمیگم پاک... چون تو این دنیا هیچوقت هیییییچ چیز کاملا پاک نشده)
میدونم پیک بعدی زیاده رویه.. ولی من از اولش هم به نیت زیاده روی رفتم لب ساحل!
هوا تاریک شده... صدای "گذشته" نمیذاره درست صدای دریا رو بشنوم... شاید لیوان بعدی بتونه باعث تک صدایی امواج بشه.......
دلم خیس شدن میخواد... پا میشم و میرم توی آب...
پایان!
خدا رو شکر که اب پرتقال از نوع تلخ مزش چون من اخراش داشتم نگران میشدم مزاجت بهم نریزه، خیس شدن اخرش خیلی حس خوبی داره
متوجه منظورتون از کامنت نشدم! از چی مطمینم؟
جای نگرانی نیس! عادت داریم ما!
خب خدا رو شکر متوجه هم که شدی!
من همیشه عاشق گذشتم هستم اما هیچ.قت دوست نداشتم بهش فکر کنم .اینکه همسرتونو آزاد میزارید کاره خیلی درست و منطقی هست . البته باید دوطرفه باشه.
متنتون تلخ و پر ابهام و نمبدونم .
حس های خیلی زیادی توش بود. نمیدونم تو چه موقعیتی اینو نوشتین اما خب خیلی مثل بقیه پستاتون نبود .
خب ادم همیشه که یه جور نمینویسه! اینم یه مدلشه!
آخ چقدر بعضیاتون قشنگ می نویسین:)من اینجور نوشته ها رو خیلی دوست دارم:)عالی بود:)
امیدوارم همیشه در کنار همسرتون خوشبخت باشید^_^
واقعا؟! نظر لطفته!
ممنونم
اب پرتقال تلخ ؟؟؟
یاد " میکس سن ایچ و اتانول " شاهین نجفی افتادم
مونده بود تلخ شده بود بابا!!!!
والا به این رفیق کوچولوی فیلتر دار
اگه 2 تا رفیق و یه زن فیلتر دار داشتم دیگه سیگار نیاز نبود
یعنی با 3 نفر این رفیقت رو عوض میکردی؟! این نیستا رسم رفاقت لوتی
الکی مثلا ما متوجه اب پرتغال تلخ نمیشیم
لازم نیس در اینده باشه،شما لحظه نوشتن این متن،اون حس رو داشتید واقعا
قوه تخیل و ازاینا....!
الکی مثلا میشید یعنی؟! عاخ عاخ عاخ!
مزه تلخیش ما رو هم گرفت
تلخی پستت که حرف نداشت داداش
شرمنده که تلخیش به شما گرفت مستیش به ما دادا
بهنام عزیز
گاهی خیس شدن هم برای خودش عالمی داره...
گاهی غرق شدن هم برای خودش عالمی داره رفیق
مخلصم
آب پرتقال تلخ دیگه چه صیغه ایه ؟ محصول جدید سن ایچه ؟یا سان استار ؟ جایزه هم داره ؟
یاد فیلم مارمولک افتادم!
والله اسم کارخونش خارجیه! ما بلت نیستیم!
منم اونجا بودم بهنام.
دقیقاً یادمه، منم اونجا بودم.
دیگه وقتی با این قاطعیت میگی حتما بودی دیگه...
نگاه نکن بذار من لباسمو بپوشم!
خیس شدنه قشنگ بود.
ولی اگه ساحل طوفانی بود و بارون می بارید و از آسمون خیس میشدی بنظرم سنکانسش جذاب تر بود.
البته هنوز دارم به سنکانس خوشمزه غذاهای پست قبل فک میکنم :دی
راست میگی... یه بارونم اگه میومد بهتر میشد... حالا ایشالله دفعه ی بعد!
اییییییی از این سن ایچ آ گرفتی چرا؟!
حالا یکمم الوچه بزار کنارت با نمک...بعد تو هر گاز با جم و جور کردن اب دهنت به همسر و دوستا و ....... اینا فک کن
بهتر....
بعد برو تو اب.
اینم نظریه به هرحال!
میشد اصن منقل ببرم اونجا کباب بزنم به بدن و به این چیزا هم فکر نکنم! چه کاریه! والاع!