دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

دو کلام حرف حساب

هر چه میخواهد دل تنگت بگو...

من به روزهای شاد مشکوکم...

یه زمانی فکر میکردم باید صرفا یه چرت و پرتی اینجا بنویسم که 4 نفر بیان کامنت بذارن که منم در جواب  4 تا چرت و پرت بنویسم که بخندیم دور هم و خوش بگذره بهمون!

و بعد از یه مدت که دیگه وبلاگ نویسی نفس های آخرش رو هم کشید و همه رفتن دنبال شبکه های اجتماعی تازه به دوران رسیده منم رفتم توی همون فاز و اینجا رو بوسیدم و گذاشتم کنار....

ولی حالا که خودمو آنالیز میکنم از خودم میپرسم چرا من اصن به این چشم به قضیه نگاه میکردم عاخه؟!

اصن چه اهمیتی داره تعداد کامنت های ادم 60 تا باشه یا 6 تا؟

مهم اینه که من چرت و پرتمو بنویسم و حس خوبی بهم دست بده... حس خوب با بالا آوردنه مغزم رو صفحه ی مانیتور! ( اه! )

چند روزیه اونقدر به آینده ی مالی مون خوشبین شدم که فکر میکنم کاش همه چیز پول بود! ( و از خودم میپرسم آیا اینطوری نیست؟ )

چند روزیه اینقدر حالم گرفتس که هی به خودم میگم  کاش خودکشی آخر ماجرا بود! ( و از خودم میپرسم خب واقعا آیا اینطوری نیست؟ )

چند روزیه میخوام سر به بیابون بذارم کلا برم از شر همه خلاص شم هیشکی نباشه دور و برم ولی متاسفانه انسان موجودی اجتماعیست! ( و هی از خودم میپرسم تنها چیزی که ته نداره چی بود؟ )

چند وقتیه شروع کردم به سریال دیدن! جنبه دیدن سریال رو هم نداشتم! 5 تا سیزن داره تموم میشه و تا سیزن بعدی بیاد کلی گناه به گناهانم اضافه میشه بابت یکی کردن خواهر و مادر کارگردان فیلم! ( و هی از خودم میپرسم آخه سالی یه سیزن؟ من چرا از فیلم سینمایی کشیدم بیرون کردم تو سریال آخه؟ رفیق ناباب و فیلم خوب؟!)

نظرات 17 + ارسال نظر
ღدوستانهღ دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1394 ساعت 04:05 ب.ظ http://doostaneh7985.blogsky.com

واقعا اهمیتی نداره چنتا کامنت داشته باشی
مهم اینه که دوستان با وفا و با محبت داشته باشی

دوستانه چی؟!
کلماتی که فرمودید نامفهوم بود!

طـ ـودی چهارشنبه 9 دی‌ماه سال 1394 ساعت 02:50 ق.ظ http://b-namoneshon.blogsky.com/

خوشحال کننده اس
که پست های آخر یه نفر همین دوروبر ها مال دو سه روز پیش باشه
خوشحال کننده است
هرچی که نوشته باشه
...

باز شما بهتر میدونی!
ولی فکر کنم مهمه چی نوشته باشه هاااا

عاطفه شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 11:25 ق.ظ

باز خوبه تو یه روز شادی می بینی که بهش مشکوک باشی!!!!

عاطفه شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 11:25 ق.ظ

قشنگ گفتی! بالا آوردن مغز رو صفحه ی مانیتور!

بهنام شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 02:54 ب.ظ

اولا که یه روز شاد نمیبینی شما یعنی؟!
این روزایی که با مایی شاد نیستی یعنی؟

دوما کثافت کاری دوست داری؟!

سوما اینجوری جواب میدم تعداد کامنت هام رو ببرم بالا!

فاطمه شمیم یار شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 04:38 ب.ظ

سلام
حدود یه سال یا بیشتر نیومده بودم وب گردی
حسی داره ها

به به به
سلام
حسی داره وصف نشدنی
مخصوصا کامنت شما رو خوندن که دیگه تکمیل میکنه این شعف رو
چرخ وبلاگتون قرار نیست بچرخه؟

طـ ـودی شنبه 12 دی‌ماه سال 1394 ساعت 08:45 ب.ظ

خب دیگه آدم های دوروبرمون رو که میشناسیم دیگه، قبولشون داریم که دوروبرمون نگهشون داشتیم
پس هرچی نوشتن قبوله!

آهان اونجور؟
الان منم جزو معتمدینم یعنی؟
یعنی خوشحال باشم؟!

عاطفه یکشنبه 13 دی‌ماه سال 1394 ساعت 01:53 ق.ظ

چطور شوما میتونی به روزایی که با ما شاد هستی مشکوک باشی؟!!!!

ما غلط بکنیم خانووووم!!!
ما به روزای شاد با شما ایمان داریم !

عاطفه دوشنبه 14 دی‌ماه سال 1394 ساعت 09:47 ق.ظ

باشه

باوشه

ღدوستانهღ پنج‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1394 ساعت 07:39 ب.ظ http://doostaneh7985.blogsky.com

سلام
چقدر باید با خودتون کلنجار برید تا بتونید تمام خاطراتتان رو حذف کنید
راستی اجازه لینک میدین ؟

سلام
بگذریم...
اجازه مام دست شوماس
شمام لینک شدین..

آناهیتا جمعه 18 دی‌ماه سال 1394 ساعت 10:25 ق.ظ

چقدر مسخره س که من با دیدن لینک های اون کنار حتی تحریک هم نمیشم کلیک کنم ببینم آیا چیزی نوشتن یا ننوشتن
اصلا چه اهمیتی داره نوشتن یا ننوشتن ؟
چه باحال یه روزایی مثل مشق شب بود
یکی یکی باز میکردیم
جالب اینجاست که اگر یکی فراموش میشد شب تو رختخواب یا وجدان درد داشتیم یا خوابمون نمیبرد تا بیاییم چک کنیم ببینیم چی نوشته حال و روزش چطوره
چقدرررررررررررررررررررر وقت کشتیم تو زندگی
من واقعا از بابت یه سری خوندن های بیخودی به شدت از خودم ناراضی ام
آدم هایی که قلم نداشتن اما روابط داشتن و بخاطر روابطشون مطرح شدن
آدم هایی که قلم درست درمون نداشتن و در کنارش صفت هم نداشتن
حالا تو اگر قلم نداری ذات خوبی داری
اما اگر دیدگاه الانمو اون موقع داشتم می اومدم وبلاگت فکر میکردم صفت نداری و هرررررررررررگز برات وقت نمیذاشتم!
آدم

ولی من هنوز هم با دیدن اون لینک های کناری تحریک میشم که روی تک تکشون کلیک کنم!
و خب خوب هم میدونی که نظرم در مورد باصفتی و بی صفتی آدمای مجازی چیه؟
هیچ آدمی بی صفت نیست! همه ی آدما کلی صفت دارن و این هنر توعه که بتونی از لاش چند تا صفت خوب در بیاری و حالشو ببری...
به 2 تا حرفتم جواب نمیدم بنا به دلایلی!

آناهیتا جمعه 18 دی‌ماه سال 1394 ساعت 10:27 ق.ظ

این آدم تهش نمیدونم از کجا اومده
من ننوشتم
خلاصه اینکه پیشداوری نباید کرد
اما من ته ذهنم از خودم ناراضی ام و فکر میکنم با وجود تجربه شیرین اما وقت کشتم

پیشداوری که نباید کرد کلا!
ولی من برگردیم عقب بازم همین کارو میکنم.. با یه ذره تفاوت در نحوه ی رفتار با آدما..

طـ ـودی جمعه 18 دی‌ماه سال 1394 ساعت 10:44 ق.ظ

بله دیگه! هستی، از خیلی قبل تر ها، البته اون موقع ها کامنت نمیذاشتم
اگه خوشحالی داره آره باااش


خب خوشحالم..!!

هیوا شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 07:43 ب.ظ http://yektayegiti.blogfa.com

بعد از نوشتن این پست یه نفس راحت کشیدینا...
آدم با نوشتن سبک میشه

نفس راحت رو که یادم نیست..
یه سیگار راحت کشیدم فکر کنم بعدش!
من اینهمه رژیم میگیرم واسه لاغری یعنی با نوشتنم میشه؟! عجب راهکاری!

هیوا یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 12:17 ق.ظ

سیگار!؟
از کجا معلوم شاید شما لاغر شدین.
اما من برای لاغری به جای غذا حرص می خورم،کاملا تضمینی.
اما نوشتن خوراک روحه تازه چاقتون می کنه.

میگم چند وقته چاق شدم پس واسه همینه! روحم گنده شده!!!
نه بابا اگه به حرص بود که من الان 80 کیلو بودم!

هیوا یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 01:00 ق.ظ http://yektayegiti.blogfa.com


زیاد به خودت سخت نگیر.

باشه به یکی دیگه سخت میگیرم پس!

هیوا یکشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1394 ساعت 05:29 ب.ظ

آفرینکار خوبی می کنی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد